سخنراني رهبر معظم نوروزي خطاب به ملت ايران
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين.
مجدّداً تبريك عرض ميكنم به همهي ملّت عزيز ايران و از خداوند متعال براي همهي آنها سال پُربركت و نيكفرجامي را مسئلت ميكنم. وارد سال ۱۴۰۰ شدهايم؛ با نگاه عرفي وقتي نگاه ميكنيم، اين [سال] ورودِ در قرن جديد محسوب ميشود؛ ولو به لحاظ دقّت محاسباتي اين جور نباشد امّا عرفاً ميگويند وارد قرن جديد شدهايم. اگر بخواهيم يك مقايسهي كوچك و پُرمعنا با هنگام ورود كشور در قرن قبلي -يعني ۱۳۰۰- بكنيم، ۱۳۰۰(۱) آغاز ديكتاتوريِ وابستهي رضاخان بود كه در واقع كودتاي انگليسي به وسيله و به دست رضاخان بود و در حقيقت حكمرانيِ وابسته و ديكتاتوري و انگليسي در كشور بود؛ اين ورود در ۱۳۰۰ بود. امسال ورود در ۱۴۰۰، سال انتخابات است، يعني حكمراني مبتني بر استقلال، بر آراء مردم، بر اتّكاء به نفْس و اعتماد به نفْس ملّي؛ اين ورودِ امسال ما در اين قرن، [واجد] يك تفاوت به اين مهمّي با ورود در سال ۱۳۰۰ و ورود در قرن چهاردهم بوده است. اميدواريم انشاءالله خداوند همهي امور ما را با همين نسبت به سمت جلو و به سمت پيشرفت هدايت بفرمايد.
چند مطلب را آماده كردهام كه عرض بكنم: يكي راجع به همين شعاري است كه امسال مطرح شد،(۲) كه در واقع اين هم، شعار توليد است منتها با تكيهي بر پشتيبانيهايي كه بايد انجام بگيرد، حمايتهايي كه بايد بشود و مانعهايي كه بايستي برطرف بشود؛ بعد مسئلهي انتخابات را هم مطرح ميكنم و چند نكته در باب انتخابات عرض ميكنم؛ يك مطلب كوتاهي هم در باب سياست خارجي و مسائل اين روزها و مسئلهي برجام به عرض ملّت عزيزمان خواهم رساند.
همان طور كه در پيام نوروزي عرض كرديم، آنچه در سال ۹۹ هدف بود و جهش توليد نامگذاري شده بود،(۳) به صورت كامل صورت نگرفت وليكن از حق و انصاف نبايد گذشت، در بخشهاي مهمّي توليد پيشرفت پيدا كرد. در بعضي از موارد ميتوان جهش هم به آن اطلاق كرد؛ در بعضي از موارد هم اگر جهش توليد نيست، پيشرفت توليد قطعاً هست. يك فهرست نسبتاً طولانياي از كالاهايي كه در آنها افزايش توليد داشتهايم در اختيار من قرار گرفته -كه البتّه من آن فهرست را بتمامه نميخوانم- عمدتاً لوازم خانگي رشد زيادي كرد؛ لاستيك خودرو، آلومينيوم، پتروشيمي، فولاد و امثال اينها، كالاهايي است كه در سال ۹۹ واقعاً پيشرفت كرد و رشد كرد؛ همين بايستي ادامه پيدا كند. اين حركت توليدي در كشور بايستي ادامه پيدا كند و موانع توليد از سر راه توليد برداشته بشود.
حالا در مورد موانع توليد، من دو سه مورد را به عنوان مثال -شايد قبلاً هم در پيام گفتم- حالا هم عرض ميكنم؛ مثلاً فرض كنيد واردات بيرويّه و بيمورد، يا قاچاق كالا، يا مقرّرات زائد و غير لازم و دستوپاگير، يا كمك نكردن بانكها و نظام بانكي به توليد كه اينها مواردي است؛ لكن موانع توليد فقط اينها نيست؛ گزارشي به من دادند كه در آن گزارش موانع توليد را بتفصيل بيان كردهاند و به نظر من خوب است كه چنين گزارشي در صدا و سيما به وسيلهي كساني كه با اين مسائل آگاه هستند به مردم داده بشود تا بدانند كه برداشتن بعضي از اين موانع توليد بر عهدهي خود مردم است، و بعضي بر عهدهي دستگاههاي دولتي يا بكلّي دستگاههاي حكومتي است؛ چه قوّهي مجريّه و چه ساير قوا. به هر حال موانع توليد زياد است كه اينها بايد از سرِ راه برداشته بشود.
و يكي هم حمايتها است؛ مثل مشوّقهاي قانوني يا كمك كردن به وارداتي كه توليد متوقّف به آنها است؛ [مثلاً] بعضي از موارد توليد ما، احتياج به موادّ اوّليّه دارد كه بايد از خارج بيايد يا مثلاً برخي از ماشينآلات و امثال اينها كه بايستي به اينها كمك بشود و تسهيل بشود. يك كمك عمده براي توليد اين است كه قدرت خريد مردم بالا برود، وَالّا اگر توليد شد و تقاضاي مردمي وجود نداشت، توليد شكست ميخورَد؛ [يعني] قدرت خريد مردم كه اين [همان] مسئلهي ارزش پول ملّي است و يك نكتهي بسيار مهمي است كه در جاي خود بايستي اهل فن دربارهي آن بحث كنند. يا مثلاً كمك به قطع دست واسطهها؛ واسطهها قيمتها را بالا ميبرند، توليدكننده هم صدمه ميبيند، مصرفكننده هم صدمه ميبيند؛ هر دو صدمه ميبينند؛ اگر دست واسطههاي بيمورد قطع بشود، كمك زيادي به توليد خواهد شد و امثال اينها كه قطعاً اگر اين كار در امسال كه سال ۱۴۰۰ است با جدّيّت دنبال بشود، يقيناً تحوّلي در امر اقتصاد به وجود خواهد آمد.
و البتّه شرايط ديگري هم هست كه بايستي رعايت بشود؛ مثل مبارزهي با فساد. مبارزهي با فساد خيلي مسئلهي مهمّي است كه بايستي كانالهاي فساد و مجاري فساد بسته بشود كه اين در واقع به معناي اصلاح كردن نظام بانكي و اصلاح كردن گمرك و امثال اينها است كه بايستي راه فساد بكلّي بسته بشود.
آنچه من در اينجا لازم ميدانم به ملّت عزيزمان عرض بكنم، اين است كه خب به خاطر نابسامانيهايي كه در وضع اقتصاد و معيشت مردم وجود دارد، بعضيها فرصت پيدا ميكنند براي منفيبافي و آيهي يأس خواندن كه «آقا! هيچ فايده ندارد، كاري نميشود كرد»؛ بعضي اين جورند؛ چه در فضاي مجازي، چه در برخي از مطبوعات ما و متأسّفانه عمدتاً در تبليغات خارجي؛ چون مشكلاتي بالفعل در پيش روي مردم هست، اين را وسيله قرار ميدهند براي اينكه بكلّي راه را بنبست نشان بدهند و بگويند كاري نميشود كرد؛ نخير، بنده عرض بكنم به هيچ وجه اين جور نيست؛ اقتصاد ما با ظرفيّتها و قابليّتهايي كه در داخل دارد، ميتواند يكي از شكوفاترين اقتصادهاي منطقه باشد، و حتّي ميتواند يكي از شكوفاترين اقتصادهاي دنيا باشد. ما ظرفيّتهاي زيادي داريم، امكانات فراواني داريم؛ استفادهي از اين امكانات هم احتياج به معجزه ندارد، اينها مسائلي است كه مسئولان و مديران ذيربط با اهتمام، با احساس مسئوليّت و همّت بالا ميتوانند آنها را حل كنند. شرطش اين است كه يك مديريّت قوي وجود داشته باشد، مديريّت ضدّ فساد بر كشور حاكم باشد و يك برنامهي جامع اقتصادي هم وجود داشته باشد؛ اگر باشد، از اين ظرفيّتهايي كه هست ميتوان استفاده كرد.
همين حالا كارشناسان بانك جهاني -كه اين ديگر حرف ما نيست؛ حرف اقتصاددانان معروف و در واقع درجهي يك دنيا است كه كارشناس بانك جهاني هستند- ميگويند كه اقتصاد ايران در ميان اقتصادهاي برتر دنيا در رتبهي هجدهم است؛ يعني از دويست و خُردهاي كشورِ دنيا ما هجدهمين اقتصاد هستيم، [آن هم] در حال فعلي با وجود تحريم و مشكلات فراواني كه وجود دارد. آنها ميگويند اگر از ظرفيّتهاي استفادهنشده -كه حالا اشاره ميكنم به بعضي از آن ظرفيّتها- استفاده بشود، اقتصاد ايران شش رتبه بالاتر ميآيد و به رتبهي دوازدهم ميرسد. اين خيلي چيز مهمّي است. با هشتاد و چند ميليون جمعيّت، با وجود اين همه مشكلاتي كه ديگران بر ما تحميل ميكنند -تحريم و امثال اينها- كشور بحمدالله زنده است، سرِ پا است، هجدهمين اقتصاد برتر دنيا است. اين چيز كمي نيست؛ اين را بايستي توجّه داشت.
امّا حالا ظرفيّتهايي كه در اين گزارش بانك جهاني وجود دارد و آنچه اينها ميگويند، دو نوع ظرفيّت است: يكي ظرفيّتهاي سرزميني است، يكي ظرفيّتهاي انساني است. ظرفيّتهاي سرزميني، [مثلاً] وسعت كشور، دسترسي كشور به آبهاي آزاد -ما همسايهي درياي عمان و اقيانوس هند هستيم و دسترسي داريم به آبهاي آزاد- تعداد همسايگان -كه چهارده پانزده كشور همسايهي ما هستند با بيش از حدود ششصد ميليون جمعيّت؛ اين خيلي فرصت مهم و ظرفيّت مهمّي است- مسير ترانزيت و حمل و نقلِ شرق و غرب و شمال و جنوب كه حالا موقعيّت كشور ما يك چنين موقعيّتي است؛ [داراي] اين ظرفيّت است. البتّه بله، دشمنها فعّاليّت ميكنند كه نگذارند از اين ظرفيّتها بشود استفاده كرد امّا ميتوان با فعّاليّتهاي خوب، با تلاش مضاعف از اين ظرفيّتها استفاده كرد. اينها ظرفيّتهاي سرزميني است.
ظرفيّتهاي نيروي انساني، عبارت است از جمعيّت در سنّ كار. ببينيد؛ به بركت ازدياد نسلي كه در [دههي] ۶۰ اتّفاق افتاد كه يك عدّهاي داد و فريادشان بلند بود كه چرا داريم نسل را بيرويّه زياد ميكنيم، امروز همانها جوانهايي هستند كه وارد بازار كار شدهاند؛ يعني كشور، كشور جوان است، نيروي كار فراواني وجود دارد كه ميتوانند وارد بازار كار بشوند؛ [بايد] بتوانيم نيروي در سنّ كار و داراي تحصيلات را فعّال كنيم؛ با اين گسترهي عجيب تحصيلات دانشگاهيِ ما، با اين همه دانشجو و فارغالتّحصيلي كه ما داشتيم كه موجب شده است كه عمدهي نسل جوان ما فارغالتّحصيل و تحصيلكرده و باسواد و تواناي كار باشند. اين حالا اينهايي بود كه در گزارش بانك جهاني هست امّا غير از اينها ظرفيّتهاي مهمّ ديگري وجود دارد كه من به بعضي [از آنها] اشاره ميكنم.
يكياش ظرفيّت بازار داخلي است؛ يعني يك بازار هشتاد ميليوني در اختيار توليدكنندهي ايراني است، يعني هر توليدكنندهاي خودش مصرفكننده هم هست، مجموعاً يك بازار هشتاد ميليونيِ يك كشور بزرگ در اختيار توليدكنندهي ايراني است و خود اين فرصت مهمّي است. يك ظرفيّت مهمّ ديگر سرمايههاي طبيعي است كه امروز ما از بعضي از اين سرمايههاي طبيعي -از همه نه- استفاده ميكنيم وليكن خب به صورت خام -خيلي از اينها به صورت خام- مثل نفت، مثل گاز كه اينها به صورت خام دارد مصرف ميشود، در حالي كه از اينها ميشود استفادههاي برتر كرد و ارزش افزوده ايجاد كرد به وسيلهي اينها؛ يا زمينهاي كشاورزي يا مراتع يا جنگلها، كه اينها ثروتهاي عظيمي است كه در اختيار ملّت ايران است. ما در مورد معادن زيرزميني مثل نفت و گاز، مثل روي، مس، سنگ آهن و امثال اينها در دنيا رتبههاي بالا داريم؛ از رتبهي اوّل و دوّم گرفته تا رتبهي نهم. ما اين منابع عظيم طبيعي را داريم. خب اين ظرفيّت بسيار مهمّي است. علاوهي بر اينها، زيرساختهاي مهمّي در اين سي سال به وجود آمده كه اينها در كشور نبود: سدها، نيروگاهها، مسيرهاي حمل و نقل ريلي، مسيرهاي حمل و نقل جادّهاي و فراوان امثال اينها كه زيرساختهاي زيادي به وجود آمده. خب يك كشوري با اين خصوصيّات، با اين همه ظرفيّت، اگر يك برنامهريزي درست اقتصادي داشته باشد و يك مديريّت قوي هم بالاسرش باشد كه اين مديريّت -كه من حالا بعد در مسئلهي انتخابات اشاره خواهم كرد- البتّه بايد قوي و قادر بر حلّ مسائل باشد، مردمي بايد باشد، ضدّفساد بايد باشد ميتواند به يك كشور پيشرفتهي اقتصادي تبديل بشود و ديگر هيچ گونه ابزار تحريم در او اثر نكند. نه اينكه تحريمها برداشته بشود؛ ميخواهد برداشته بشود، ميخواهد نشود؛ وقتي كه يك اقتصاد شكوفاي پيشروندهاي وجود داشت، ديگران اصلاً احساس احتياج ميكنند و تحريم معنا پيدا نميكند.
يك نكتهي ديگري كه در باب اقتصاد كشور خوب است عرض بكنيم، اين است كه رفع مشكلات احتياج به همراهي مردم دارد؛ همدلي مردم. هر كاري كه مردم وارد شدند قطعاً گشايش در آن به وجود ميآيد، تا حالا هم اين جور بوده؛ در همهي اموري كه مردم توانستند وارد بشوند، در آن كار گشايش به وجود آمده. من ميخواهم عرض بكنم در مسئلهي سرمايهگذاري و سرمايهگذاري براي توليد، خود مردم ميتوانند نقش ايفا كنند؛ چه آنهايي كه سرمايه دارند و اين سرمايه را در راه مثلاً بعضي از داد و ستدها و سوداگريهاي بيمورد مصرف ميكنند ميتوانند اينها را در راه توليد مصرف كنند، چه كساني كه ميخواهند كمك كنند به ديگران؛ مثل اين كمك مؤمنانهاي كه براي قضيّهي كرونا انجام گرفت كه همهي مردم وارد شدند، در قضيّهي توليد [هم] ميتوانند كساني كه توانايي دارند، براي يك نفر، دو نفر، ده نفر اشتغال ايجاد كنند و كمك كنند به اشتغال آنها.
البتّه اين [كار]، سازماندهيِ مردمي لازم دارد؛ خيليها هستند ميخواهند كمك كنند، نميدانند چه جور بايد كمك كنند. خيريّههاي مردمي، نهادهاي انقلابي، امناي مساجدي كه در اين زمينه فعّالند مثل بعضي جاهاي ديگر، بايستي اينها را برنامهريزي كنند تا هر كسي بداند كه با يك سرمايهي كم چطور ميشود به توليد كشور كمك كرد؛ يعني همه خيال نكنند كه بايستي ميلياردي سرمايه داشته باشند تا بتوانند در توليد وارد بشوند؛ نه، با سرمايههاي كم هم گاهي ميتوان به توليد كشور كمك كرد. گاهي يك خانوادهي روستايي را مثلاً فرض كنيد با چند رأس دام ميشود زنده كرد، احيا كرد، خودكفا كرد؛ يك خانوادهي شهري را مثلاً فرض كنيد با يك دستگاه بافندگي يا خيّاطي يا امثال اينها ميتوان اصلاً خودكفا كرد؛ از اين كارها فراوان ميتوان كرد كه هم كمك به مردم و مبارزهي با فقر است و هم كمك به توليد است.
به اين مناسبت، من چند جملهاي راجع به تحريم عرض بكنم -البتّه بعداً برميگردم باز يك مقدار ديگر توضيح خواهم داد- اينجا به مناسبت مسئلهي اقتصاد عرض ميكنم كه اوّلاً محاصرهي اقتصادي و تحريم كه آمريكا عليه ما انجام داد و عليه بعضي از كشورهاي ديگر هم انجام ميدهد، يكي از جنايتهاي بزرگ دولتها است. به مسئلهي تحريم به شكل يك كار سياسي يا ديپلماسي نبايد نگاه كرد؛ اين واقعاً جنايت است. اينكه يك ملّتي را تحريم كنند كه نتواند دارو وارد كند، نتواند ابزار پزشكي وارد كند، نتواند امكانات غذائي وارد كند -حالا ما الحمدلله گِليم خودمان را از آب بيرون ميكشيم و كشيدهايم، امّا بعضي از كشورها هستند كه نميتوانند اين كار را بكنند- واقعاً جنايت بزرگي است و اين جنايت از دولتي مثل آمريكا برميآيد كه ميتواند در يك روز ۲۲۰ هزار نفر را به قتل برساند؛(۴) اين جنايت را بعضي از قدرتها از جمله آمريكا كردند. اين را بدانيد كه تحريم و محاصرهي اقتصادي قطعاً يك جنايت بزرگ است؛ اين مطلب اوّل.
با اين وجود، تحريم براي كشور ما -كه اين جنايت نسبت به كشور ما انجام گرفت- يك منافعي هم داشت كه توانست اين تهديد را در واقع به فرصت تبديل كند؛ يعني جوانهاي پُرتلاش ما همّت كردند و در بعضي از بخشهايي كه كاملاً كالاها وابستهي به خارج بود، كشور را از خارج بينياز كردند، يعني در داخل توليد كردند؛ توليدات داخلي. اين باز غير از مسئلهي جهش توليد است؛ اين ايجاد فنّاوري در داخل كشور است؛ اين در واقع اقدام به يك كار نو در داخل كشور است كه گزارشها[يي] را گاهي در تلويزيون مشاهده ميكنيد كه ميگويند ما اين كار را كرديم. محصولي درست ميكنند كه كشور را از خارج بينياز ميكنند و محصول آنها از نوع خارجياش، هم مرغوبتر است، هم ارزانتر است و بعد هم ساختهي دست بچّههاي خود ما است كه انسان با رغبت تمام ميتواند آن را مصرف كند و اين وابستگي را در بخشهايي قطع كردند؛ اين براي ما يك درس شد. اينكه الان در بعضي از برنامههاي تلويزيون مشاهده ميكنيد كه يك جواني ميآيد ميگويد من يا ما چند نفر اين كار را كرديم يا اين اقدام را كرديم، واقعاً براي ما يك درسي شد.
ما در مقابلهي با تحريم دو راه ميتوانيم برويم: يكي اينكه برويم سراغ تحريمكننده و از او خواهش كنيم، بگوييم «آقا شما ما را تحريم كرديد، ما خواهش ميكنيم كه حالا مثلاً شما اين تحريم را كم كنيد يا برداريد»، او هم بگويد خيلي خب حرفي ندارم، اين كارها را انجام بدهيد -چند خواستهي استكباري روي ميز بگذارد، بگويد اين كارها را انجام بدهيد- من يك مقدار از تحريم را كم ميكنم؛ اين يك راه است كه در واقع راه ذلّت، راه انحطاط، راه عقبماندگي است. يك راه ديگر هم اين است كه نيروي داخلي خودمان را فعّال كنيم؛ ما تواناييهاي خوبي داريم؛ اين نيروها را فعّال كنيم و كالاي تحريمي را در داخل توليد كنيم. آن طرفِ مقابل وقتي ديد در داخل دارد اين كالا توليد ميشود، خودش به دست و پا ميافتد؛ چون خود آنها سود ميبرند از اين تجارت كالا و از بازارهاي كشورها -يك سود عمدهي دولتها اين است- لذاست كه خود اين موجب ميشود كه تحريم يا برداشته بشود يا لغو بشود يا بياثر بشود.
بنابراين ملّت ما اين راه دوّم را انتخاب كرده؛ يعني واقعاً اين جور است. من ميبينم ملّت عزيز ما اين راه دوّم را انتخاب كرده و موفّقيّتهاي بزرگي هم به دست آورده كه آخرياش همين موفّقيّتهاي مربوط به مسئلهي كرونا است. ما اوّلي كه كرونا آمد، اگر يادتان باشد، حتّي ماسك نداشتيم. امكانات براي اينكه مردم ماسك بزنند، به قدر كافي در اختيار كشور نبود؛ يا اين مادّههاي ضدّعفونيكننده در اختيار نبود. در داخل تلاش كردند، از لحاظ ماسك خودكفا شديم. ديگران ماسك را [ميدزديدند] -اين مربوط به اسفند اسبق، سال ۹۸ و فروردين سال ۹۹ است- ماسك را يك كشور اروپايي از چين خريده بود، يك كشورِ اروپاييِ ديگر آمد سر راه گرفت و دزديد و برداشت برد! يعني مسئلهي ماسك در دنيا اين جوري بود. ما خودمان [توليد كرديم]؛ جوانهاي ما، مردم ما، در خانهها و در مسجدها ماسك يا موادّ ضدّعفونيكننده را توليد كردند؛ يعني اين واقعاً مظهر كامل قطع وابستگي به خارج بود. و همين طور پيش رفتيم تا رسيديم به واكسن كه امروز واكسن از راههاي مختلف و در چند طريق بحمدالله در طريق توليد و آزمايش و به فعليّت رسيدن است. اين مايهي آبرو براي كشور شده؛ يعني بعضي تحليلگرهاي خارجي كه باانصاف هستند تحسين ميكنند كشور ما را. اين راه را ملّت ايران امتحان كردند و انشاءالله همين راه را دنبال خواهند رفت.
هزاران جوان در شركتهاي دانشبنيان و غير دانشبنيان، شركتهاي فعّال توليدي در حال توليد كالاهاي تحريمياند كه هم كيفيّتش بهتر است، هم همان طور كه گفتيم ارزانتر است. در دانشهاي ديگر هم همين جور؛ يعني واقعاً ما در زمينهي استعداد جوانها هر چه بگوييم زيادي نيست و كم گفتهايم. در زمينهي دانشهاي نوپديد، مثلاً دانش نانو، ما امروز در دنيا جزو كشورهاي درجهي بالا در مسئلهي فنّاوري نانو و توليد نانوي هستيم و از لحاظ مقالات علمي، مقالات مرجع، مراكز علمي جهاني ميگويند در ظرف اين بيست سال گذشته -چون نانو دانش نوپديدي است- مثلاً در سال ۲۰۰۱ ايران ده مقاله در باب نانو داشت، در سال ۲۰۲۰ دوازده هزار مقاله؛ يعني ما در ظرف بيست سال از ده مقالهي علمي در باب نانو رسيديم به دوازده هزار مقالهي علمي؛ يك چنين كارهايي بحمدالله در كشور دارد انجام ميگيرد؛ اينها مهم است. در بخشهاي دفاعي هم كه ميبينيد؛ در بخشهاي دفاعي هم روزبهروز الحمدلله پيشرفت كشور برجستهتر و درخشانتر و از نظر بعضي حيرتانگيزتر دارد ميشود كه اين توليدات دفاعي كشور ضريب امنيّت خارجي كشور را بالا ميبرد؛ اين خيلي مهم است براي كشور؛ يعني «حصون الرّعيّة»؛(۵) در واقع اينها حصن و حصاري هستند براي امنيّت كشور. بنابراين، تهديد تحريم را كه يك تهديد واقعي و يك جنايت حقيقي است، ميتوان تبديل كرد به فرصت؛ به اين شكل كه به ظرفيّتهاي داخلي و نيروهاي داخلي خودمان تكيه بكنيم.
نكتهي آخر در باب مسائل اقتصادي اين است كه توصيهي مؤكّد ما به مسئولان عزيز كشورمان -چه مسئولاني كه الان سر كار هستند، چه آنهايي كه بعداً خواهند آمد- اين است كه مسئلهي اقتصاد كشور را به رفع تحريم گره نزنند. حالا در اين تبليغات انتخاباتي هم بحث اقتصادي مطرح خواهد شد؛ اقتصاد كشور را معطّل و پادرهوا در انتظار تصميمگيري ديگران قرار ندهند كه [اگر] تحريم برداشته بشود ما اين كار را ميكنيم، آن كار را ميكنيم. فرض كنيد تحريم باقي خواهد ماند؛ اقتصاد كشور را بر اساس ماندن تحريم برنامهريزي كنيد؛ و ميشود برنامهريزي كرد؛ چشمانتظار نبايد باشيد. يكي از مشكلات اقتصاد ما در اين سه چهار سال اخير همين بوده كه مدام گفتيم تحريم [اگر] برداشته بشود، مثلاً فرض كنيد اين جوري ميشود، تحريم [اگر] برداشته شد آن جوري خواهد شد، سرمايهگذاري خارجي [اگر] انجام بگيرد اين جوري خواهد شد؛ اين «اگر اگرها» اقتصاد را معطّل و سردرگم نگه ميدارد و نبايستي بلاتكليفي در اقتصاد به وجود بيايد، كه اين ضرر بزرگي است. اين راجع به مسائل مربوط به اقتصاد و شعار امسال كه انشاءالله همه بايد تلاش كنند اين مسئلهي رفع موانع [توليد] را و پشتيبانيها را تحقّق ببخشند.
امّا راجع به انتخابات رياست جمهوري و شوراها كه در خرداد در پيش داريم، يعني نزديك سه ماه ديگر اين كار پيش ميآيد و اين بسيار بسيار مهم است، من چند مطلب را بايستي عرض بكنم.
مطلب اوّل اهمّيّت انتخابات است؛ انتخابات در كشور خيلي داراي اهمّيّت است، هم از جنبهي داخلي، هم از جنبهي وجههي خارجي.
از جنبهي داخلي، انتخابات در واقع يك نوسازي در كشور است؛ وقتي انتخابات انجام ميگيرد يعني يك افراد تازهنَفَسي وارد ميدان ميشوند، وارد كار ميشوند، و در دستگاه اجراي كشور يك نوسازياي به وجود ميآيد كه اين خيلي چيز مهمّي است؛ كأنّه يك نَفَس تازهاي به دستگاه اجرائي داده خواهد شد. خب كار دستگاه اجرائي خيلي سنگين است كه بعد هم اشاره ميكنم و انشاءالله ميگوييم. بنابراين يك مجموعهي تازهنَفَس و پُرانگيزه وارد كار ميشوند، و اين براي كشور خيلي چيز مبارك و خوبي است.
از جهت وجههي خارجي هم انتخابات و حضور مردم و مشاركت مردم، نشاندهندهي اقتدار ملّي است. اين را همه بايد بدانيم و اذعان كنيم كه بله، امكانات دفاعي و قدرتهاي ديپلماسي و امثال اينها به كشور اقتدار ميدهد، در اين شكّي نيست امّا بيش از همهي اينها مردم يك كشورند، ملّتند كه اقتدار ميدهند. وقتي همه احساس كنند در دنيا -دشمن و دوست- كه اين ملّت هوشيار است، بيدار است، سرِ پا است، عازم است، پُرانگيزه است، اين كشور يك اقتداري، يك هيبتي در چشم همه پيدا ميكند؛ چه دوست و چه دشمن. بنابراين حضور مردم موجب اقتدار كشور خواهد شد. و انتخابات، مظهر حضور مردم است؛ اجتماعات انقلابي، مظهر حضور مردم است و از همه مهمتر البتّه انتخابات است.
خب بنده قبلاً مكرّر راجع به «ايران قوي» صحبت كردهام؛(۶) يعني ما بايد تلاش كنيم كشور را قوي كنيم. خب، كشوري و ملّتي كه ميبيند دشمنيهاي دشمنان و زيادهخواهان و مستكبران را، راه كار و علاجش اين است كه خودش را قوي كند. اين قوّت كشور و «ايران قوي» يك شعار عمومي است، اين را همه قبول دارند؛ آن كسي كه بنده را هم قبول ندارد، شعار «ايران قوي» را قبول دارد. مسلّماً ايران قوي بهتر از ايران ضعيف و ناتوان و توسريخور است؛ ايران قوي، ايران عزيز و داراي عزّت. خب حالا اين قوّت را چه كسي به ايران ميبخشد؟ همان طور كه عرض كرديم، ملّت؛ ملّت هستند كه اين قوّت را به كشور ميبخشند و حضور ملّت و مشاركتشان هم -اصل مشاركتشان، اندازهي مشاركتشان- مسلّماً در اين قوّت ملّي تأثير دارد.
و من اين را هم عرض بكنم -اينها ديگر اطّلاعات ما است- ملّت عزيز هم بدانند كه دستگاههاي جاسوسي و سرويسهاي اطّلاعاتيِ كشورهايي و از همه بدتر كشور آمريكا و همچنين رژيم صهيونيستي از چندي پيش و نه امروز دارند تلاش ميكنند كه انتخابات آخر خرداد را بيرونق كنند؛ يا برگزاركنندگان را متّهم ميكنند [و ميگويند] «انتخابات مهندسي شده» -در واقع برگزاركنندگان انتخابات را دارند متّهم ميكنند يا شوراي محترم نگهبان را متّهم ميكنند- يا مردم را دلسرد ميكنند [و ميگويند] «رأي شما اثري ندارد، در بهبود اوضاع تأثيري نميگذارد؛ چرا بيخودي خودتان را خسته ميكنيد!». با شدّت تمام از اين كارها دارند ميكنند.
و از فضاي مجازي هم حدّاكثر استفاده را دارند ميكنند. خب متأسّفانه در فضاي مجازيِ كشور ما هم كه آن رعايتهاي لازم با وجود اين همه تأكيدي كه من كردم صورت نميگيرد و در يك جهاتي واقعاً ول است، كه بايستي آن كساني كه مسئول هستند حواسشان باشد. همهي كشورهاي دنيا روي فضاي مجازيِ خودشان دارند اِعمال مديريّت ميكنند، [در حالي كه] ما افتخار ميكنيم به اينكه ما فضاي مجازي را ول كردهايم! اين افتخار ندارد؛ اين به هيچ وجه افتخار ندارد. فضاي مجازي را بايستي مديريّت كرد. از اين امكان مردم استفاده كنند، براي مردم بلاشك وسيلهي آزادي است، خيلي هم خوب است امّا نبايد اين وسيله را در اختيار دشمن گذاشت كه بتواند عليه كشور و عليه ملّت توطئه كند. دارند استفاده ميكنند از اين فضا و هدفشان هم همين است كه با شيوههاي رواني، مشاركت مردم را در انتخابات كاهش بدهند. و اميدوارم كه انشاءالله مردم پاسخ رد به اينها بدهند و كاري كنند كه دشمن را نااميد كنند و اين مهم دور نمانَد. اين مطلب اوّل كه اهمّيّت انتخابات است.
مطلب دوّم، اهمّيّت مسئلهي رياست جمهوري است. رياست جمهوري خيلي مسئلهي مهمّي است؛ يعني مهمترين و مؤثّرترين مديريّت كشور، رياست جمهوري است. اينكه حالا بعضيها ميگويند رئيسجمهور اختياراتي ندارد، رئيسجمهور تداركاتچي است، رئيسجمهور دوازده درصد يا پانزده درصد اختيارات دارد -چه جوري هم محاسبه ميكنند من نميدانم! چند سال است كه از اين حرفها گاهي گوشه كنار زده ميشود- همهي اينها خلاف واقع است؛ يا از روي بيمسئوليّتي گفته ميشود يا از روي بياطلاعي گفته ميشود يا خداي نكرده غرضورزياي در كار است. اين جوري نيست؛ رئيسجمهور[ي] يكي از پُرمشغلهترين و پُرمسئوليّتترين دستگاهها است؛ يعني نميشود گفت «يكي از»؛ رئيسجمهور از همهي مديريّتهاي كشور پُرمشغلهتر و پُرمسئوليّتتر است؛ تقريباً همهي مراكز مديريّتي كشور در اختيار رئيسجمهور است؛ يعني فرض كنيد كه قوّهي قضائيّه يا دستگاههاي نظامي خب مديريّتهايي دارند؛ اينها در قبال مديريّتهايي كه در قوّهي مجريّه هست يك اندكي بالاتر از صفرند يا چند درصدِ مختصرند. عمدهي نزديك به همهي مديريّتهاي كشور كه هزاران مديريّت است، در اختيار رئيس قوّهي مجريّه است. همهي بودجهي مصوّب كشور در اختيار رئيسجمهور است، چون رئيس [سازمان] برنامه و بودجه معاون رئيسجمهور است و مستقيم زير نظر رياست جمهوري است. امكانات حكومتي كشور هم همين طور، اكثر و اغلب در اختيار رئيسجمهور است. بنابراين، مديريّتهاي ديگر در جنب قوّهي مجريّه در واقع چيزي نيستند. رياست جمهوري يك چنين جاي مهمّي است. حالا شما ميخواهيد رئيسجمهور انتخاب بكنيد؛ ببينيد كه چه مسئوليّتي بر عهدهي من و شما است كه بايد برويم رأي بدهيم. البتّه رأي بنده با رأي يك پسر شانزده هفده ساله يك اندازه وزن دارد؛ هيچ كم و زياد نيست. ما ميخواهيم برويم رأي بدهيم يك رئيسجمهور انتخاب بكنيم؛ توجّه كنيم به اينكه چه مسئوليّتي بر دوش رئيسجمهور است. اين هم يك نكته.
در نكتهي سوّم مطلبي را ميخواهم به داوطلبان عرض بكنم. به آن كساني كه داوطلب رياست جمهوري ميشوند -حالا شروع شده ديگر؛ الان مدّتي است كه افراد پيدرپي اعلام ميكنند كه ميخواهند شركت كنند- ميخواهم به آنها بگويم انتظار داريم سنگيني كار را بدانيد؛ شما كه داوطلب شدهايد، بدانيد چه چيزي را ميخواهيد بر دوش بگيريد، چه بار سنگيني را ميخواهيد بر دوش بگيريد؛ اين را بدانيد. اگر ديديد ميتوانيد، خيلي خب، وارد كارزار انتخاباتي بشويد؛ امّا اين جور نباشد كه سنگيني كار را ندانيد. اوّلاً مشكلات و مسائل اصلي كشور را بشناسيد. مسائل كشور يكي دو تا كه نيست؛ صدها مسئله هست كه از اين صدها مسئله اقلّاً دهها مسئلهاش جزو مسائل اساسي و مهمّ كشور است؛ اينها را بدانيد، بدانيد كه مشكل كشور كجا است و مسائل كشور چيست، براي حلّ آن مسائل هم يك برنامهاي و راه حلّي داشته باشيد، ولو اجمالي؛ حالا نميگوييم تفصيلي؛ ولو به نحو اجمال، يك راه حلّي براي آن داشته باشيد. مسئلهي اقتصاد را بشناسيد؛ اقتصاد مهم است. در خود مسئلهي اقتصاد كارهاي مهمّي هست؛ رشد توليد ملّي، رشد سرمايهگذاري ملّي، تقويت پول ملّي، مسئلهي تورّم و امثال اينها در ذيل عنوان اقتصاد است. بعد، مسئلهي امنيّت كشور كه مسئلهي بسيار مهمّي است. موضوع آسيبهاي اجتماعي كه يكي از آن مسائل مهمّ كشور مسئلهي آسيبهاي اجتماعي است. روبهرو شدن با سياستهاي پيچيدهي دنيا؛ شما ميخواهيد با اين سياستها مواجه بشويد؛ مسئلهي سياست خارجي. [همچنين] مسئلهي بسيار مهمّ فرهنگ. شما بايد بدانيد كه در كشور چه خبر است و چه انتظاري هست و چه كار بايد انجام بگيرد؛ اينها را بدانيد. اگر ميبينيد ميتوانيد اين بار سنگين و مهم را به دوش بگيريد، بسمالله، وارد بشويد؛ اگر ديديد نه، وارد نشويد كه در روايت دارد كه به آن كسي كه يك كاري را نميتواند و وارد آن كار ميشود وعدهي خيلي بدي دادهاند كه من حالا ديگر آن وعده را عرض نميكنم. پس بنابراين، اين هم يك نكته كه مربوط به داوطلبان بود.
يك نكتهي ديگر خطاب به آحاد مردم است كه خصوصيّات يك رئيسجمهوري را كه به نظر ميرسد رئيسجمهور مطلوب بايد داراي اين خصوصيّات باشد، من ميگويم، شما نگاه كنيد ببينيد واقعاً همين جور است يا نه؛ يعني اين نظر شخص من نيست؛ به نظر ميرسد هر كسي كه به دنبال سعادت كشور است يك چنين رئيسجمهوري ميخواهد. اوّلاً باكفايت باشد، داراي مديريّت و كفايت مديريّت باشد. ثانياً باايمان باشد؛ اگر بيايمان بود، نميشود به او اعتماد كرد؛ آدم بيايمان كشور را، منافع كشور را، مردم را يك وقتي ميفروشد؛ پس باايمان باشد. بعد، عدالتخواه باشد، ضدّفساد باشد؛ اين يكي از مهمترين خصوصيّاتي است كه بايست در رئيسجمهور وجود داشته باشد كه به معناي واقعي كلمه به دنبال اجراي عدالت باشد و به معناي حقيقي كلمه با فساد بخواهد مبارزه كند. داراي عملكرد انقلابي و جهادي باشد؛ يعني با عملكرد اُتوكشيده نميشود كار كرد؛ با اين همه مسائل اساسياي كه در كشور وجود دارد، يك حركت جهادي و انقلابي لازم است؛ بايستي عملكردش اين جوري باشد.
به توانمنديهاي داخل معتقد باشد. بعضيها هستند داخل را اصلاً قبول ندارند؛ همان حرف قديمي را ميگويند كه در داخل، فقط لولهنگ(۷) را ميتوانند [بسازند]؛ نميدانند كه در داخل چه خبر است. يك وقتي يكي از آقايان يك چيزي راجع به مسئلهي دفاعي گفته بود، من گفتم(۸) يك تور دفاعي بگذاريد تا آقايان بيايند يك خردهاي بچرخند و ببينند از لحاظ دفاعي در كشور چه خبر است. توانمنديهاي كشور را واقعاً مطمئن باشند و معتقد باشند به توانمنديها. و به جوانان معتقد باشند، جوانها را قبول داشته باشند، جوانها را به عنوان پيشران حركت عمومي كشور بشناسند و به آنها اعتماد كنند. بنده از سابق با جوانها مرتبط بودم و سالها است كه به اينها در مسائل گوناگون اعتماد ميكنم؛ واقعاً هر جايي كه جوانها وارد ميشوند -من نميخواهم حالا عناوين و مانند اينها را اسم بياورم- اين جوري است كه گرههاي سخت را باز ميكنند و مشكلگشايي ميكنند. خود اين رئيسجمهور به جوانها معتقد باشد. مردمي باشد. اميدوار باشد؛ آدمِ مأيوس و بدبين و با نگاه تلخ به آينده و تاريك به آينده نباشد.
اگر چنانچه يك چنين كسي باشد كه بتواند مشكلات را مديريّت كند و بيايد سر كار، مطمئنّاً اين كشور را به نقطهي مطلوب خواهد رساند. يك رئيسجمهوري با اين خصوصيّات را پيدا كنيد. البتّه پيدا كردنش براي همهي آحاد مردم آسان نيست؛ خب ميتوانند به كساني مراجعه كنند، از آنها سؤال كنند. به هر حال، سعي كنند يك چنين خصوصيّاتي را در نامزد رياست جمهوري پيدا كنند. و از خدا بخواهيم كه خودش انشاءالله ملّت ايران را كمك كند و هدايت كند كه بتوانند چنين شخصي را با اين خصوصيّات بيابند و او را انتخاب كنند.
در باب انتخابات آخرين مطلب اين است كه ملّت عزيزمان انتخابات را نماد وحدت ملّي قرار بدهند، نماد دودستگي و نماد تفرقه قرار ندهند، نماد دوقطبيگري قرار ندهند؛ اين تقسيمهاي غلط «چپ» و «راست» و امثال اينها را كنار بگذارند. آنچه مهم است آيندهي كشور است، آنچه مهم است آيندهي نسل ما است، آنچه مهم است نظام باعزّت اسلامي در كشور است؛ اينها مهم است، اينها را بايستي در نظر بگيرند و به معناي واقعي كلمه در كنار هم باشند. البتّه سليقهها مختلف است؛ اختلاف سليقه هست، اختلاف بينش سياسي هست، اختلاف قوميّتها هست، اختلاف مذاهب هست؛ اينها هيچ اشكالي ندارد؛ هم قبلاً بوده، هم حالا هست، هم بعدها خواهد بود؛ اينها اشكالي ندارد [لكن] اينها بايد وحدت ملّي را به هم نزند، يعني آحاد ملّت را در مقابل هم قرار ندهد، كشور را دوقطبي نكند. خب اين هم راجع به انتخابات.
آخرين مطلب، مسائل مربوط به برجام و مسائل منطقه است؛ يك جملاتي هم در اين زمينه عرض ميكنيم. مطلب اوّل اين است كه فشار حدّاكثري آمريكا شكست خورد. آن احمق قبلي،(۹) اين سياست فشار حدّاكثري را براي اين طرّاحي كرده و اجرا كرده بود كه ايران را در موضع ضعف قرار بدهد تا بعد، ايران به خاطر ضعيف بودن، مجبور بشود، ناچار بشود بيايد پاي ميز مذاكره، او هم هر چه ميخواهد خواستههاي مستكبرانهي خودش را بر ايرانِ ضعيف تحميل كند؛ هدفش اين بود. خب او گم و گور شد و رفت، آن هم با آن افتضاح؛(۱۰) رفتنش هم رفتن با عافيت نبود، رفتن با افتضاح بود؛ و هم خودش مفتضح شد، هم كشورش را مفتضح كرد، آمريكا را مفتضح كرد. و بحمدالله جمهوري اسلامي با قدرت و اقتدار ايستاده و به عزّت الهي، اين كشور و اين ملّت عزيز است. بنابراين بدانند كه فشار حدّاكثرياش تا الان شكست خورده، بعد از اين هم اگر چنانچه اين دولت جديد آمريكا بخواهند فشار حدّاكثري را دنبال كنند، اينها هم شكست ميخورند، اينها هم گم و گور ميشوند ميروند و ايران اسلامي، با قدرت، با عزّت هر چه بيشتر خواهد ماند. اين توصيههايي هم كه ما عرض كرديم، موجب ميشود كه انشاءالله روزبهروز ايران قويتر [بشود].
مطلب دوّم اين است كه سياست كشور در باب تعامل با طرفهاي برجامي و در باب خود برجام، صريحاً اعلام شده؛ از اين سياست هيچ تخطّي نبايد كرد؛ اين سياستي است كه اعلام شده، مورد اتّفاق هم بوده؛ يعني اين جور نيست كه اين سياست، سياست استثنائياي باشد در بين سياست[هاي ديگر]؛ نه، اين سياستي است كه مورد اتّفاق همه بوده. آن سياست هم عبارت از اين است كه آمريكاييها بايد تمام تحريمها را لغو كنند، بعد ما راستيآزمايي خواهيم كرد؛ اگر چنانچه به معناي واقعي كلمه لغو شده بود، آن وقت ما به تعهّدات برجاميمان برميگرديم، يعني بدون هيچ مشكلي به تعهّدات برخواهيم گشت؛ اين سياستِ قطعي است. قول آمريكاييها را [هم] معتبر نميدانيم؛ اينكه بگويند ما برميداريم و روي كاغذ بردارند، اين فايدهاي ندارد؛ عمل لازم است؛ بايد در عمل تحريمها را بردارند، ما هم راستيآزمايي كنيم و مطمئن بشويم كه تحريمها برداشته شده، آن وقت به تعهّداتمان عمل ميكنيم.
حالا بعضي از آمريكاييها روي همان قرارداد برجام هم حرف دارند. شنيدم بعضي از آمريكاييها ميگويند كه امروز شرايط سال ۹۴ و ۹۵ كه برجام امضا شد فرق كرده، تغيير كرده، پس بايد برجام هم تغيير پيدا كند؛ بنده قبول دارم، بله، امروز شرايط نسبت به سال ۹۴ و ۹۵ تغيير كرده منتها به نفع آمريكا تغيير نكرده، به نفع ما كرده؛ شرايط تغيير كرده به نفع ايران نه به نفع شما! ايران از ۹۴ تا امروز خيلي قويتر شده، توانسته به خودش متّكي باشد و اعتماد به نفْس پيدا كرده؛ شما از ۹۴ تا حالا بيآبرو شدهايد! يك دولتي سر كار آمد در آمريكا كه با حرفش، با عملش، با رفتارش و بعد هم با كنارهگيرياش كشور شما را مفتضح كرد. مشكلات اقتصادي، تمام مجموعهي كشور شما را فرا گرفته؛ يعني اين جور نيست [كه به نفع شما باشد]. بله شرايط عوض شده، [امّا] به ضرر شما؛ اگر چنانچه بنا است برجام تغيير پيدا كند، بايد به نفع ايران تغيير پيدا كند نه اينها. ما بحمدالله تحريمها را بياثر كرديم؛ با شركتهاي دانشبنيان فراوان، حركت عظيم جوانان، ابتكارهاي گوناگون در اين زمينه؛ انشاءالله همين راه را هم ادامه خواهيم داد، امّا شما روزبهروز گرفتارتر شُديد؛ تا امروز هم گرفتاريد؛ معلوم نيست سرنوشت اين رئيسجمهور هم چه جوري خواهد شد.
خب ضمناً اين را هم بگوييم؛ ما در اين مطلبي كه به عنوان راه حل پيشنهاد كرديم، عجله هم اصلاً نداريم. حالا بعضيها ميگويند «آقا فرصت هست، فرصتسوزي نبايد كرد»؛ بله ما هم معتقديم كه از فرصتها بايد به موقع استفاده كرد و فرصتسوزي نبايد كرد منتها عجله هم نبايد كرد؛ عجله در مواردي خطرش و ضررش از فرصتسوزي بيشتر است؛ كما اينكه ما در قضيّهي برجام عجله كرديم؛ ما نبايد عجله ميكرديم؛ همهي كارهاي آنها روي كاغذ بود، كارهاي ما روي زمين بود؛ ما عجله كرديم كارهاي خودمان را انجام داديم، آنها هم كارشان را انجام ندادند، تعهّداتشان را انجام ندادند. البتّه اين مسئلهي بسيار مهمّي است كه ما توجّه داشته باشيم كه صبر و حوصلهمان زياد است و داريم كار خودمان را ميكنيم؛ اگر چنانچه آنها همين سياستي را كه ما گفتيم قبول كردند و اِعمال كردند، خب همه چيز درست خواهد شد؛ [اگر] نكردند، به همين شكلي كه امروز هست، بعد هم خواهد بود؛ اشكالي هم ندارد.
[در مورد] اين هم كه ما ميگوييم مثلاً فرض بفرماييد كه اوّل آنها تحريم [را بردارند]، شنفتم يك عدّهاي از اين سياسيّون دنيا و مانند اينها ميگويند «آقا، اين اوّل من، اوّل تو ديگر چه فرقي ميكند؟ حالا شما ميگوييد اوّل آمريكا، آمريكا ميگويد اوّل شما»؛ بحثِ اوّل من، اوّل تو نيست؛ بحث اين است كه ما زمان اوباما به آمريكاييها اطمينان كرديم و كارهايي را كه بايد بر اساس برجام انجام ميداديم انجام داديم، [امّا] آنها تعهّد خودشان را انجام ندادند؛ يعني روي كاغذ گفتند كه تحريمها برداشته است، منتها عواملشان به هر شركتي كه خواست با ما قرارداد منعقد بكند گفتند «آقا اين خطر دارد، اين ريسك دارد و معلوم نيست چه خواهد شد»؛ يعني طرف سرمايهگذار را ترساندند؛ اين جوري اينها عمل كردند. ما به كار اينها اعتماد نداريم؛ تعهّد اينها براي ما ارزشي ندارد.
البتّه آمريكاييها در برخورد با ما اشتباه كردند؛ در كلّ مسائل منطقه هم متأسّفانه آمريكاييها دچار اشتباهند؛ الان هم دارند اشتباه ميكنند؛ اين حمايت ظالمانهاي كه از رژيم صهيونيستي ميكنند، اشتباه است؛ حضور غاصبانهاي كه در سوريه پيدا كردند، حضور مفصّلي كه در شرق فرات پيدا كردند قطعاً اشتباه است؛ اين همراهي كردن با دولت سعودي در كوبيدن مردم مظلوم يمن، قطعاً اشتباه است.
سياستهايشان دربارهي فلسطين سياستهاي غلط و اشتباهي است؛ مسئلهي فلسطين در دنياي اسلام هرگز فراموش نخواهد شد؛ اينها دل خوش كردهاند به اينكه چهارتا دولت حقير با رژيم صهيونيستي ارتباطات برقرار كنند و عادّيسازي كنند روابط را. اين دو تا سه تا دولتهاي آنچناني كه تاثيري ندارند. امّت اسلامي مسئلهي فلسطين را فراموش نخواهد كرد؛ از مسئلهي فلسطين صرف نظر نخواهد كرد؛ آمريكاييها اين را بدانند.
در قضيّهي يمن هم همين جور است. تجاوز به يمن در زمان دولت دموكرات قبل از ترامپ آغاز شد؛ يعني ترامپ كه شروع نكرد جنگ يمن را؛ سعوديها جنگ يمن را زمان دولت دموكرات اوباما شروع كردند و با چراغ سبز آمريكا بود؛ آمريكا به آنها اجازه داد و كمكشان كرد؛ امكانات فراوان نظامي در اختيارشان گذاشت؛ براي چه؟ براي اينكه آن قدر سر مردم بيسلاحِ بيدفاع يمن بمب بريزند كه مثلاً در ظرف پانزده روز، يك ماه آنها را تسليم كنند؛ خب اشتباه كردند؛ الان شش سال گذشته و نتوانستند؛ مثل همين روزها(۱۱) بود كه جنگ يمن و حملهي به يمن شروع شد؛ شش سال از آن روز گذشته است و اينها نتوانستهاند مردم يمن را تسليم كنند. من سؤال ميكنم از آمريكاييها: شما آن روزي كه به سعوديها چراغ سبز [نشان] داديد كه وارد جنگ يمن بشوند، ميدانستيد عاقبت گرفتاري آنها چه خواهد بود؟ ميدانستيد سعودي را در چه باتلاقي داريد گرفتار ميكنيد، كه الان نه ميتواند بماند، نه ميتواند برگردد؛ الان مشكل براي سعودي، مشكل دوجانبه است كه نه ميتواند جنگ را قطع كند، نه ميتواند ادامه بدهد؛ هر دو طرفش برايش ضرر دارد. شما آمريكاييها ميدانستيد داريد سعودي را در چه بلايي مياندازيد؟ اگر ميدانستيد و در عين حال كرديد، واي به حال متّحدينتان كه دربارهي آنها اين جور عمل ميكنيد! اگر نميدانستيد، پس باز هم واي به حال متّحدينتان كه به شماها اطمينان ميكنند و برنامههايشان را با توافق شما اجرا ميكنند و طرّاحي ميكنند كه با اوضاع منطقه ناآشنا هستيد. بنابراين بدانيد كه اين منطقه را نميشناسيد، ملّتها را نميشناسيد و داريد اشتباه ميكنيد.
اميدواريم كه خداي متعال همهي گمراهان عالم را از گمراهيشان هدايت كند و آنها را از اشتباهاتشان برگرداند؛ و اميدواريم انشاءالله خداوند متعال ملّت ايران را روزبهروز عزيزتر و قدرتمندتر و برخوردارتر از امكانات زندگي قرار بدهد و آنها را خوشبخت و سعادتمند كند؛ مادّه و معنايشان را انشاءالله اصلاح كند؛ قلب مقدّس وليّعصر انشاءالله از مردم ايران راضي باشد و دعاي آن بزرگوار انشاءالله شامل حال همهي مردم ما و شامل حال اين حقير باشد؛ روح مطهّر امام بزرگوار از ما راضي باشد و ارواح طيّبهي شهيدان از ماها راضي باشند.
والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته
۱) منظور معظّمٌله كودتاي ۱۲۹۹ است.
۲) «توليد؛ پشتيبانيها، مانعزداييها»؛ بيانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۹۹/۱۲/۳۰)
۳) «جهش توليد»؛ بيانات به مناسبت حلول سال نو (۱۳۹۹/۱/۱)
۴) اشاره به بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي توسّط آمريكا در سال ۱۹۴۵ ميلادي
۵) نهجالبلاغه، نامهي ۵۳
۶) از جمله، بيانات در ديدار جمعي از مردم آذربايجان شرقي
۷) آفتابهي سفالي
۸) از جمله، بيانات در ديدار جمعي از اساتيد دانشگاهها (۱۳۹۳/۴/۱۱)
۹) دونالد ترامپ (رئيسجمهور سابق ايالات متّحدهي آمريكا)
۱۰) عدم پذيرش نتيجهي انتخابات رياست جمهوري آمريكا توسّط دونالد ترامپ (رئيسجمهور سابق آمريكا) و سخنان وي، منجر به حملهي هوادارانش به ساختمان كنگره و درگيري ميان نيروهاي پليس و آنها شد. اين وضعيّت باعث شد كه چندين روز در ايالتهاي مختلف آمريكا وضعيّت فوقالعاده و حكومت نظامي اعلام شود.
۱۱) ششم فروردين ۱۳۹۴