ديپلماسي ايراني: در شرايطي كه جهان در شوك فرايند غيرمسالمت آميز انتقال قدرت سياسي در آمريكا است و اشغال كنگره آمريكا توسط هواداران ترامپ و البته به تحريك او، بحث ها در مورد استيضاح و نحوه پايان كار چهل و پنجمين رئيس جمهور آمريكا آن هم تنها دو هفته مانده به اتمام دوره حضور او در كاخ سفيد، را افزايش داده است، به نظر مي رسد براي جمهوري اسلامي ايران نگراني هاي جدي تري وجود دارد.
سواي از بحث بازگشت دولت جديد آمريكا به برجام و رفع تحريمهاي غير قانوني و ظالمانه كه دغدغه اصلي امروز دولتمردان ايراني است، دونالد ترامپ ميراثي از خود در منطقه غرب آسيا و به ويژه خليج فارس بر جاي گذاشت كه برنامه ريزي براي مواجهه با آن نيازمند تدبير و دورانديشي است.
دو تحول عمده كه در ماه هاي پاياني دولت ترامپ با هدايت مستقيم وي و با هدف تنگ تر كردن حلقه فشار به دور ايران در منطقه خليج فارس كليد خورد، عبارت بودند از تدارك آشتي و برقراري روابط ديپلماتيك بين رژيم صهيونيستي و برخي كشورهاي عربي و نيز بازگرداندن اجماع و اتحاد بين كشورهاي عرب از طريق رفع محاصره و تحريمهاي قطر.
امارات و بحرين در ماه اوت سال 2020 به عنوان نخستين كشورهاي عربي در ربع قرن اخير، روابط خود با رژيم صهيونيستي را عاديسازي كردند و بر اساس توافقاتي باب مناسبات ديپلماتيك با اين رژيم غاصب را گشودند. اين توافق نامهها موسوم به«توافق ابراهيم» با ميانجيگري دونالد ترامپ و طي مراسمي در كاخ سفيد امضا شد.
پس از آن نيز در هفته هاي اخير ترامپ، كشورهاي محاصره كننده قطر را براي امضاي توافق آشتي تحت فشار گذاشت و عربستان نيز كه با اخراج ترامپ از كاخ سفيد حامي بزرگ خود را از دست داده و حال نگران سياست هاي جو بايدن، رئيس جمهوري جديد آمريكا عليه خويش است، سريعتر از ساير متحدانش براي برقراري مجدد روابط با دوحه پيشقدم شد. اين كشور كه چندان اهميتي به مسأله اعتبار بين المللي و غرور ملي خويش نمي دهد، با تحميل نظر خود و تحقير كشورهاي ديگري كه در اين تحريمها با وي همكاري كرده بودند، آنها را مجبور كرد كه شروط سيزده گانه اي كه در سال 2017 براي قطر تعيين كرده بودند را فراموش و بدون مشاهده هرگونه تغييري در رويكرد قطر، همه تحريمها و محدوديتها عليه اين كشور را لغو كنند. هر چند هيچ يك از شركاي عربستان از ترس گرفتار شدن در انزوا، جرأت مخالفت با رويكرد غير منطقي اين كشور را به خود راه نداند، اما ترك فوري نشست صلح العلا، توسط وزير امور خارجه مصر كه كشورش زماني ادعاي رهبري جهان اسلام را داشت، نشان مي دهد پشت صحنه اين عقب نشيني سياسي چندان نيز مسالمت آميز و بدون گلايه نبوده است.
به هر روي از جزئيات تحولات مزبور كه بگذريم، مهم تبعاتي است كه دو تحول فوق در منطقه خليج فارس در آينده نزديك براي ايران ايجاد مي كنند. در اين مسأله شكي نيست كه هر دو توافق صورت گرفته طي ماه هاي اخير(توافق ابراهيم و صلح العلا) در ضديت با ايران و براي تحكيم رويكرد اعراب خليج فارس در مقابل كشورمان طراحي شده اند. به ويژه توافق ابراهيم با ناديده گرفتن كامل آرمان مشترك جهان اسلام و البته رويكرد ايران به سيستم امنيتي خليج فارس، پاي دشمن شماره يك ايران را به گلوگاه حساس منطقه باز كرده است.
با وجود جدي بودن اين تهديدات، به نظر مي رسد جمهوري اسلامي ايران راه هاي متعددي براي مقابله با آنها دارد؛ در درجه نخست، اين تنها ايران نيست كه با توافق صلح كشورهاي عرب و اسرائيل مشكل دارد؛ فشار افكار عمومي در جهان اسلام، تظاهرات مكرر ضد اسرائيلي در كشورهايي كه با اين رژيم صلح كرده اند و ترس كشورهاي همسو با آمريكا همچون كويت و عربستان از عادي سازي روابط با اسرائيل نشان مي دهد علي رغم سكوت سرد سران بسياري از كشورهاي اسلامي در اين زمينه، هنوز هم عادي سازي روابط با اسرائيل نوعي تابو محسوب مي شود و اين امر مانع پيوستن كشورهاي بيشتر به اين فرايند خواهد شد؛ به ويژه كه طراحان و حاميان اصلي اين برنامه؛ يعني دونالد ترامپ و دامادش جرالد كوشنر نيز ديگر از صحنه سياسي آمريكا حذف شده اند. بايدن رئيس جمهوري منتخب آمريكا چنانكه بخواهد همچون سلف دموكرات خود عمل كند، بيشتر تمركز خويش را بر صلح فلسطين و اسرائيل خواهد گذاشت و به زياده خواهي هاي رژيم صهيونيستي وقع چنداني نمي نهد.
بنابراين جمهوري اسلامي ايران مي تواند با در پيش گرفتن ديپلماسي رسانه اي و فرهنگي، حمايت افكار عمومي جهان اسلام و مردم منطقه را از قطع روابط كشورهايشان با رژيم صهيونيستي جلب كند و از طريق ابزارهاي قدرت نرم، مانع تداوم عادي سازي روابط شيخ نشين هاي خليج فارس و ساير كشورهاي اسلامي با اسرائيل شود.
اما در رابطه با توافق العلا و بازگشت قطر به آغوش كشورهاي عربي بايد گفت اين صلح علي رغم اهداف پشت پرده اش، چيزي نيست كه در ضديت با سياستهاي منطقه اي ايران باشد. جمهوري اسلامي ايران در سال هاي اخير همواره بر تنش زدايي منطقه اي و تشكيل مجمع صلح منطقه اي براي تأمين يك صلح بومي و فراگير در خليج فارس تأكيد كرده و حال مي تواند از كمكهايي كه در دوران سه ساله تحريم به قطر داشته، براي تحقق اين امر امتياز بگيرد. در شرايط كنوني، قطر، كويت و عمان سه كشوري هستند كه از انعطاف بيشتري در مقابل جمهوري اسلامي ايران برخوردارند و پتانسيل چانه زني براي رفع خصومتهاي منطقه اي را دارند. سياست ايران در ماه هاي آتي بايد رايزني با اين كشورها براي توقف عادي سازي روابط با اسرائيل در خليج فارس و به جاي آن طراحي يك سيستم امنيتي بومي در اين گذرگاه استراتژيك باشد.