گروه سياسي خبرگزاري تسنيم ــ محمدعلي سافلي و مونا رحيمبصيري: عضو جديد مجمع تشخيص مصلحت نظام را بيشتر در خانه احزاب ميديديم با اين حال وي سالهاي دهه شصت و دهه هفتاد مسئوليتهاي مهمي در كشور داشته است. اين مسئوليتها بهانهاي شد تا يك روز در ايام سالگرد آيتالله هاشمي ميزبان وي در خبرگزاري تسنيم باشيم.
سيد محمد ميرمحمدي فرزند آيتالله سيد ابوالفضل ميرمحمدي نماينده مجلس خبرگان و عضو ارشد جامعه مدرسين است. او كه عضو شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي بود، درباره كار خبر و خبرگزاري ميگويد "تسنيم يك بعد حرفهاي دارد كه در بعد حرفهاي جزو خبرگزاريهاي پرمراجعه و مطرح است... بنده خودم نيز در زماني كه در حزب جمهوري اسلامي عضو شوراي سياسي و هم عضو هيئت اجرايي بودم، وظيفه اداره امور اخبار با بنده بود، بهطور مثال بررسي نشريات در زمان اختلافات ميان بنيصدر و آيتالله بهشتي بهعهده بنده بود".
ميرمحمدي در زمان رياستجمهوري آيتالله خامنهاي مسئول دفتر رئيس جمهور بود و خاطرات بسياري از دوران همراهي با رهبر انقلاب بهياد دارد كه به بخشي از آنها در طول مصاحبه اشاره كرد. عضو مجمع تشخيص در دوران رياست جمهوري مرحوم هاشمي، مسئوليت دفتر وي را عهدهدار شد و در دولت دوم كه مسئوليتش را به حسين مرعشي واگذار كرد، رئيس سازمان امور اداري و استخدامي شد.
كابينه دوم هاشمي رفسنجاني. سيد محمد ميرمحمدي پشت سر مرحوم هاشمي در تصوير ديده ميشود
وي از پركاري هاشمي در آن دوران ميگويد هرچند نقدهايي هم دارد. در مجلس ششم و هفتم از حوزه انتخابيه قم وارد مجلس شوراي اسلامي شد و دبيركلي حزب تمدن اسلامي بخشي از كارنامه سياسي و كاري اوست. حزب تمدن اسلامي پس از انحلال حزب جمهوري اسلامي، توسط اعضاي بهجامانده از آن حزب تشكيل شد. خودش ميگويد "ما هنوز هم عضو حزب جمهوري اسلامي هستيم. حزب منحل شد اما ما كه از حزب بيرون نيامديم" و درباره گرايشات جناحي خود ميگويد "آخرين باري كه شخصي را مستقيماً مطرح كرديم در سال 80 بود كه از آقاي شمخاني بهعنوان چهرهاي فراجناحي و مستقل حمايت كرديم تا نشان دهيم تنها نبايد كشور توسط 2 طيف اصلاحطلب و اصولگرا اداره شود".
خبرگزاري تسنيم درنظر دارد در آستانه سالگرد ارتحال مرحوم هاشمي رفسنجاني، در پروندهاي مجزا، با گزارشها و گفتوگوهايي با نزديكان هاشمي رفسنجاني و همكاران او، به بازخواني 82 سال حيات سياسي شخصي بپردازد كه مسئوليتهاي گوناگوني در نظام داشته است.
متن زير مشروح گفتوگوي تسنيم با مسئول دفتر آيتالله هاشمي رفسنجاني است كه از منظرتان ميگذرد:
تسنيم: شما را بهعنوان مسئول دفتر آيتالله هاشمي رفسنجاني ميشناسيم. قبل از بحث درباره دوران مسئوليت شما در دولت ايشان، آشنايي شما با آقاي هاشمي از كجا بود و سبك و سياق تفكرات مرحوم هاشمي قبل از انتخاب بهعنوان رئيس جمهور چگونه بود؟
ميرمحمدي: من قبل از اينكه رئيس دفتر ايشان باشم دو دوره رئيس دفتر مقام معظم رهبري بودم، يعني در 8 سال رياستجمهوري آيتالله خامنهاي، يك سال را رئيس دفتر مشاورتها و 7 سال آن را رئيس دفتر ويژه ايشان بودم. بعد از اينكه ايشان به رهبري نظام رسيدند، يك دوره رئيس دفتر مرحوم آقاي هاشمي بودم.
شروع آشنايي من با آيتالله هاشمي از حزب جمهوري اسلامي بود. ابتدا كه من بهعنوان عضو عادي در محل كانون توحيد ثبتنام كردم و پس از آن به عضويت شوراي تبليغات، شوراي سياسي و هيأت اجرايي حزب درآمدم و ارتباط بيشتري نيز با آقاي هاشمي همچون يا ساير مؤسسين بزرگوار حزب جمهوري اسلامي پيدا كردم.
موقعي كه بنده رئيس دفتر ويژه حضرت آقا در دوران رياست جمهوري بودم، مرحوم آقاي هاشمي رئيس مجلس بودند و در رابطه با جلسات سه قوه و انجام وظايف محوله نيز با ايشان ارتباط داشتم و بهعنوان نماينده رئيس جمهور در برخي هماهنگيها با نمايندگان قواي ديگر و همچنين در مجمع تشخيص مصلحت نظام در سالهاي 67ــ66 دبيرخانه آن در دفتر ويژه رئيس جمهور بود ارتباط كاري هم پيدا كردم.
بنابراين آشنايي ما نسبي بود تا زماني كه بنده رئيس دفتر رئيس جمهور و از سال 72 به بعد نيز بهعنوان معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان امور اداري و استخدامي دولت مرحوم هاشمي بودم.
تسنيم: بهنظر شما ادوار مختلف زندگي مرحوم هاشمي به چند دوره تقسيم ميشود؟ موافقان و مخالفان مرحوم هاشمي چه افرادي بودند؟ اين انتقادات و اختلافات نسبت به هاشمي به چه دليلي مطرح ميشد؟
ميرمحمدي: اگر بخواهيد آقاي هاشمي را بهخوبي بشناسيد بايد از احكام تنفيذ اول و دوم رياست جمهوري مرحوم آقاي هاشمي كه توسط رهبر معظم انقلاب صادر شده بود و همچنين پيام تسليتي كه براي رحلت آقاي هاشمي دادند استفاده كنيد. كليدواژههاي پيام آخر تسليت مقام معظم رهبري براي آن مرحوم همچون "تاريخساز، فراز و نشيب، اختلاف نظرها و اجتهادهاي متفاوت، همدلي، همكاري، رفاقت، راهي مشترك و خطرپذيري، از سابقين انقلاب اسلامي، تكيهگاه مطمئن بهويژه براي اينجانب و..." بايد به اين كليدواژهها پرداخت و آقاي هاشمي را بايد از چند جنبه مورد ارزيابي قرار داد و ما نبايد از مواضع مقام معظم رهبري نسبت به مرحوم هاشمي پيشي بگيريم.
همراهي هاشمي با رهبري دچار فراز و نشيب شد اما قطع نشد
ما بايد 59 سال سابقه رفاقت و همكاري مرحوم هاشمي را با حضرت آقا تحليل كنيم و بايد بدانيم كه همراهي مرحوم هاشمي با رهبري در هيچ مقطعي بهشكل كامل قطع نشد، البته دچار فراز و نشيبهايي شد اما آنچه از برآيند زندگي مرحوم هاشمي و پيامهاي رهبري براي او بهدست ميآيد ولايتپذيري مرحوم هاشمي بوده است.
4 دسته مخالفان و موافقان هاشمي چهكساني بودند؟
آقاي هاشمي مانند هر شخص ديگري يك عده موافق و عدهاي مخالف دارد، آنان كه موافق بودند ميگفتند كه ايشان بازوي رهبري بهحساب ميآيد و از رهبري همواره حمايت و پشتيباني ميكند. يك عده ديگر نيز با هدف ديگري موافق ايشان بودند و ميپنداشتند كه او تنها كسي است كه ميتواند جلوي رهبري بايستد.
يك عده نيز مخالف او بودند و اعتقاد داشتند او جلوي رهبري ميايستد و انقلاب را با خطر مواجه ميكند و عدهاي ديگر نيز به اين علت مخالف وي بودند كه اعتقاد داشتند او نقش مؤثر در معرفي و تحكيم رهبري حضرت آيت الله خامنهاي داشتند و اگر او اين اقدام را انجام نميداد آنها به اهدافشان ميرسيدند، بنابراين اين شخصيت با تحليلهاي گوناگون مورد ارزيابي قرار ميگيرد.
همچنين عدهاي معتقد بودند كه بايد آقاي هاشمي را همچون مرحوم آقاي منتظري انگاشت و از گردونه خارج كرد و عدهاي نيز كه معاند بودند در تلاش بودند او را بهعنوان رهبر مخالفان نظام معرفي كنند و پشت سر او به اقدامات ضدنظام خود ادامه دهند كه موفق نشدند.
تسنيم: شما فرموديد كه آقاي هاشمي در هر دو طيف مخالف و موافق نظام، موافقان و مخالفاني داشته است. چگونه ميشود كه براي يك فرد اين حجم موافق و مخالف وجود داشته باشد؟ آيا در مواضع ايشان چرخشهايي وجود داشت كه اينگونه چندين طبقه مخالف و موافق را وادار به مواضع ميكرد؟
ميرمحمدي: البته بنده جهتگيري هر يك از مخالفان و موافقان آقاي هاشمي را گفتم. افرادي كه درباره مرحوم هاشمي چه نظر موافق داشتند و چه مخالف نبايد براي ما اصل قرار گيرند چرا كه اين افراد با گرايشهاي مختلف نميتوانند مرجع تحليلها باشند و ما تنها ميتوانيم نظر صاحبنظري همچون مقام معظم رهبري را كه چند دهه با مرحوم هاشمي در ارتباط بودند ملاك قرار دهيم و زندگي سياسي مرحوم آيتالله هاشمي را با در نظر گرفتن برهههاي مختلف تاريخ انقلاب و مسئوليتهاي مختلف وي مورد ارزيابي قرار دهيم.
در مبارزه با رژيم ستمشاهي و ساير مسئوليتها، در مجلس خبرگان رهبري ايشان مسئوليت سنگيني را قبول كرد، سعي او در اداره جلسات خبرگان رهبري اين بود كه سطح اين مجلس و مباحث آن را بالا نگاه دارد و همچنين در مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز به همين شكل سعي ميكرد اقدامات مثبتي را در اين مجمع انجام دهد.
برخي مسئولان در اشرافيگري حريم هاشمي را رعايت نكردند
تسنيم: يكي از مقاطعي از زندگي مرحوم هاشمي كه بايد مورد بررسي قرار گيرد رياست دولت سازندگي است كه شما در آن كابينه بهعنوان معاون رئيس جمهور حضور داشتيد. يكي از مهمترين ويژگيهاي آن دولت كه حتي مورد خطاب رهبر معظم انقلاب نيز قرار گرفته بود بحث رواج اشرافيگري، بين مسئولان نظام بود. آقاي هاشمي چهنقشي را در رواج زندگي اشرافي مسئولان ايفا كرد؟
ميرمحمدي: درباره سبك زندگي مرحوم هاشمي بايد به شما بگويم كه وي خودش سادهزيست بود و ما هيچ وقت نديديم غذاي خاصي داشته باشد و يا برنامه غذايي خاصي داشته باشد، حتي در هنگام غذا خوردن نيز اگر تلفن كاري بود به تلفنها پاسخ ميگفت. متأسفانه برخي مسئولان حريم ايشان را رعايت نكردند، بهطور مثال ما براي افتتاح چند طرح معدني به استان زنجان همراه رئيس جمهور سفر كرده بوديم، در محل افتتاح پروژه يكي از مسئولين بيانصاف براي اين مراسم فرش قرمزي تدارك ديده بود و جايگاه بسيار ويژهاي آماده كرده بود كه قابل توجيه نبود و جلوه اشرافي داشت در حالي كه خود آقاي هاشمي از اين تداركات اطلاعي نداشت.
در هيچ جاي دنيا نيست كه كشوري هم درگير خرابيهاي رژيم گذشته و هم جنگ و هم بازسازي خرابيهاي جنگ باشد و هم توسعه اقتصادي را در مدت كوتاه اداره كند. اين جزو كارهاي آقاي هاشمي بود البته در اين برهه كارشكنيهاي زياد خارجي و داخلي هم اتفاق ميافتاد. بنده لقب سردار سازندگي را براي مرحوم هاشمي قبول نداشتم و معتقدم كه بايد همان لقب فقيه مجاهد را به او نسبت داد. بهاعتقاد من كساني كه ميخواستند اقدامات او را محدود به سازندگي كنند اين لقب را به او نسبت داده بودند.
تسنيم: در نماز جمعه 18 آبان 68 كه ايشان بحث مانور تجمل را مطرح كرد، بهنظر شما اين اظهارات به روحيه تجملگرايي مسئولان در آن برهه نميافزود؟ نظر شما درمورد سادهزيستي مسئولان چيست، مثلاً الآن مسئوليني داريم كه با چند ماشين محافظ در تهران حركت ميكنند؟
ميرمحمدي: اخيراً آقاي شمخاني هم درباره تشريفات حفاظت صحبتهايي داشتند. البته خود حفاظت از تشريفات آن جدا است. يادم هست كه حضرت آقا در زمان رياستجمهوري و پس از آن در تهران حتي پشت چراغ قرمز ميايستادند. مقام معظم رهبري درباره خودروي مسئولان تذكر داده بودند برخي آن را رعايت كردند و برخي نيز متأسفانه نه، مرحوم آقاي دكتر حسن حبيبي معاون اول رئيس جمهوري آقاي هاشمي تا آخر عمرش از يك پژو استفاده ميكرد. تشريفات حفاظت با حفاظت از اشخاص تفاوت دارد كه در آن مورد مسئولان امنيتي بايد تصميم بگيرند.
در سياستهاي كلي نظام اداري كه از سوي مقام معظم رهبري ابلاغ شده درباره سادهزيستي مسئولان به صراحت سخن به ميان آمده است. مردم از نحوه زندگي مسئولان الگو ميگيرند بنابراين اينكه دفتر وزير در طبقه بيستم ساختمان وزارتخانه باشد و هيچگاه در دسترس مردم نباشند با اهداف انقلاب سازگاري ندارد كه اين امر به دولت خاصي نيز ارتباط ندارد.
برخي وزرا و مسئولين، حول خودشان افرادي قرار داده و كارها را به آنها محول ميكنند و با بدنه جامعه و مردم در ارتباط نيستند و برخي نيز از نظارت بر زيرمجموعه خود شانه خالي مي كنند و يا اينكه كلاً نظارت را انكار مي كنند، مثلاً برخي نظارت بر قيمتها را كه مطالبه مردمي است كمونيستي ميپندارند، اين سبك مديريتي و فكري لطماتي را به جامعه وارد ميسازد.
لازم ميدانم در پايان اين سئوال به چند نكته اشاره كنم كه اولي مربوط به اولين بخشنامه حضرت آيت الله خامنه اي در هنگام رياست جمهوري است كه با دستخط خود مرقوم داشتند " اسراف حرام شرعي است" و همكاران را به آن توجه دادند و اولين سفارش آيتالله هاشمي در اولين دوره نيز به اينجانب بعنوان مسئول دفتر سفارش سلامت دفتر رئيس جمهور بود.
تسنيم: شما هم با مقام معظم رهبري كار كرديد و هم با مرحوم هاشمي. رابطه اين دو در طول سالهاي پس از انقلاب به چه نحوي بود. اختلافنظرهايي كه ممكن بود بين وي و رهبري وجود داشته باشند در كجاها شكل ميگرفت?
ميرمحمدي: به اعتقاد من هاشمي پيچ تنظيم نظام حول محور رهبري بود. علت بيان اين حرف از سوي بنده اين بود كه رهبري صداي رسا و بي غل و غش نظام است و آقاي هاشمي وظيفه خود ميديد كه پارازيتها و پالسهايي كه در رسانائي اين صدا اختلال ايجاد ميكرد با برگزاري جسات و يا با بيان نقطه نظر خود و شنيدن نقطه نظرات مخالفان حل و فصل كند. اين تنظيم كنندگي توسط آقاي هاشمي را كسي نديد و البته من قبول ندارم كه تنها كانال ارتباطي ميان رهبري با نهادها و احزاب ديگر شخص مرحوم هاشمي بود. چرا كه رهبري نيز كانالهاي ارتباطي فراواني داشته و كساني كه احساس ميكنند ارتباط با رهبري محدود به كانالهاي خاصي است دچار اشتباه شدند. البته عده اي از سياسيون بودند كه به هر دليلي از كانالهاي مستقيم نخواستند با رهبري در ارتباط باشند، مرحوم آقاي هاشمي را واسطه ميكردند تا حرفهاي آنها را به رهبري منتقل كنند.
هاشمي گفت رهبري پدر اين امت است و پدر من نيز هست
من در جلسهاي كه با مرحوم آيتالله هاشمي داشتم، درباره اختلاف افكنيهاي عدهاي ميان ايشان و رهبري به نكاتي اشاره كردم كه مرحوم هاشمي در جواب به من گفتتند مقام معظم رهبري پدر اين امت هستند و حتي پدر من هم هست . بحث همدلي و همكاري را بايد در كنار اختلاف نظرها در نظر گرفت .
حضرت امام (ره) ميفرمودند من خامنهاي ، بهشتي و هاشمي را بزرگ كردهام و شنيدهام كه در مورد لزوم همدلي آيت الله خامنهاي و آقاي هاشمي هم سفارشاتي داشتند.
مقام معظم رهبري در مورد مسائل مهم كشور از مرحوم آقاي هاشمي مشورت ميگرفتند و در مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز تبادلات خوبي بين رهبري و مرحوم آقاي هاشمي برقرار بود البته در برخي سياستهاي اقتصادي، فرهنگي و سياست خارجي اختلاف نظرها و اجتهادهاي متفاوت وجود داشت.
در اختلافات سال 88 فصلالخطاب سخن رهبري بود
تسنيم: اما بههرحال در سال 88 مواضع مرحوم هاشمي همگام با مواضع رهبر انقلاب نبود؟
ميرمحمدي: اگرچه در سال 88 بحثهاي زيادي درباره اختلاف نظر ميان حضرت آقا با مرحوم آقاي هاشمي مطرح است اما تحليل مشخص است آن است كه كه در اين گونه اختلافات قطعاً فصلالخطاب نظر رهبر معظم انقلاب است. بحث در اين مورد و ساير ابعاد آن نياز به زمان بيشتري دارد.
تسنيم: در برههاي از زمان بخصوص نيمه دوم دهه هفتاد طيف چپ و اصلاحطلبان به شدت به مرحوم هاشمي رفسنجاني انتقاد داشتند اما در سال 84 همان افراد از هاشمي حمايت كردند. دليل اين حمايت آنها از مرحوم هاشمي عوض شدن ديدگاههاي آن مرحوم بود يا دليل ديگري داشت؟ چرا در مجلس ششم ايشان مورد هجمه قرار گرفتند؟
ميرمحمدي: بحث اصلاحطلبي بعد از پيروزي آقاي خاتمي در انتخابات رياست جمهوري بوجود آمد. ابتدا اصطلاح دوم خرداد مطرح شد و سپس برخي آنرا اصلاح طلبي و جناح مقابل را اصولگرايي ناميدند بدون آنكه شاخصي براي آن معلوم كرده و يا تعريف درستي از آن داشته باشند.
مقام معظم رهبري بمنظور شفافيت و تبيين اين اصطلاحات فرمودند نقطه مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نيست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نيست. نقطه مقابل اصولگرا، آدم بي اصول و لاابالي است نقطه مقابل اصلاح طلبي، افساد است. بنده معتقد به اصولگراي اصلاح طلبم، حفظ اصول و اصلاح روش ها، معناي اصلاح طلبي است.
اصلاحطلبان در مدارس ابتدايي هم هاشمي را تخريب كردند
اگرچه ريشه اختلاف طيف چپ مصطلح با آيتالله هاشمي به زمان حزب جمهوري اسلامي بر ميگردد ولي اين طيف از اواخر مجلس سوم با آقاي هاشمي اختلافاتشان را برجسته كردند و مردم مجلس چهارم را با شعار اطاعت از خامنهاي ، حمايت از هاشمي با اكثريت اصولگرايي شكل دادند. جناح چپ پس از انتخاب آقاي خاتمي به رياستجمهوري، ورود آقاي هاشمي را به مجلس ششم مخالف منويات خود ديدند و ناجوانمردانه نه فقط انتقاد كردند بلكه به تخريب ايشان پرداختند و با عباراتي نظير "عاليجناب سرخ پوش" و امثال آن در سطوح مختلف حتي در سطح مدارس ابتدائي به تخريب ايشان پرداختند.
نگراني آنها اين بود كه با ورود آقاي هاشمي به مجلس ششم با توجه به شخصيت و سوابق وي، تحقق اهداف آنان غير ممكن ميگردد لذا در صدد حذف كامل هاشمي برآمدند و در نهايت در ليست سي نفره حوزه انتخابيه تهران در مجلس ششم جايگاه سي ام را براي وي رقم زدند و ايشان پس از انتخاب از نمايندگي انصراف داد.
درباره سال 1384 بر اين باورم كه آنها نه تنها از آقاي هاشمي حمايت نكردند بلكه قرائني هم وجود دارد كه عكس اين را ثابت ميكند بعنوان نمونه رقبايي را نيز براي آقاي هاشمي در همان مرحله اول به ميدان فرستادند مانند آقاي معين، كروبي و مهرعليزاده كه جمع آراي آنان بالغ بر 9 ميليون نفر ميرسيد و در مرحله دوم به اعتقاد من اگر بيش از نصف آنان به آقاي هاشمي رأي ميدادند آقاي هاشمي برنده انتخابات مي شد. آنان يا شركت نكردند و يا اينكه به آقاي هاشمي رأي ندادند.
تسنيم: برآورد شما از عملكرد 8 ساله دولت سازندگي چيست؟ آيا سياستهاي اقتصادي اين دوره صحيح بود؟ چرا اواخر دولت سازندگي كشور با افزايش قيمت و تورم 49 درصدي رو به شد؟
ميرمحمدي: علي رغم خرابيهاي گسترده جنگ تحميلي و بالابردن توقعات مردم پس از جنگ و توسعه همراه بازسازي، برآورد اينجانب در زمينه عملكرد 8 ساله دولت آقاي هاشمي به قرار زير است كه برنامههاي بازسازي پس از جنگ، گسترش زير ساختها وشاخصها، توسعه شهري و توسعه روستايي، فراهم آوردن اشتغال با حمايت از تأمين مواد اوليه و حمايت از كارخانجات مثبت بود.
سياست تعديل اقتصادي ادامه مييافت كشور با مصيبت روبهرو ميشد
اصلاح نظام اداري و تشكيلاتي و توجه به ابعاد هويتي و معيشتي كارمندان دولت و بازنشستگان و تنوع و تسهيل روشهاي ارائه خدمات از آثار خوب دولت آقاي هاشمي رفسنجاني است اما در مورد سياستهاي اقتصادي بايد بگويم وقتي سياستهاي تعديل اقتصادي به اجرا درآمد، يكسان سازي نرخ ارز، آزادسازي اعتبارات بانكي، آزاد سازي تجارت خارجي، آزادسازي نسبي قيمتها موجب گسترش تورم و افزايش قابل توجه واردات براثر افزايش قابل توجه درآمدهاي ارزي شد.
چه عاملي تورم 49درصد را در دولت هاشمي رقم زد؟
سياستگذاران اقتصاد كلان با اعمال سياستهاي خود موفقيتهاي بخشهاي مختلف اقتصادي و گسترش زيرساختها را تحت تأثير قرار دادند و افزايش قابل توجه نقدينگي موجب گسترش بينظير تورم 49% شد. البته پس از تذكرات مقام معظم رهبري و شوكهاي وارده، مرحوم آيتالله هاشمي از سياستهاي تعديل برگشت و آن را اصلاح كرد كه اگر ادامه مييافت كشور با مصيبت اقتصادي گرفتار ميشد و ايشان مثل هميشه انعطاف زيادي در اصلاح سياستها بعمل آورد.
تسنيم: برخي معتقد بودند دولت مرحوم هاشمي از نظر فضاي نقد، فضاي خوبي نبود. اين فضا ملهم از چه بوده و چرا در اين دوره از نظر فرهنگي و نقد، فضاي مناسبي به شمار نميآمد؟
ميرمحمدي: قبل از اينكه به اين سئوال پاسخ دهم مايلم به نكته اشاره كنم، در آن زمان معروف بود كه چپ مصطلح در اقتصاد راديكال است و در فرهنگ ليبرال و راست مصطلح در اقتصاد ليبرال است و در فرهنگ راديكال اما بنده در مجلس ششم و كميسيون برنامه و بودجه مجلس ديدم كه جناح راست و مشاركت و كارگزاران در امور اقتصادي توافق دارند و متاسفانه پس از آن ديديم در زمان دولتهاي بعدي در فرهنگ هم آنها به تفاهم رسيدند و رفتارهاي نزديكان رئيس دولت در رابطه با هنر و سينما و برخي وادادگي ها مؤيد اين مطلب است.
سياستهاي تعديل اقتصادي و تهاجم فرهنگي موجب كمرنگ شدن ارزشها شد
اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را با تسامح متولي رسمي فرهنگ تلقي كنيم در زمان رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني سه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي را تجربه كرديم. وزارت آقاي خاتمي، وزارت آقاي لاريجاني و وزارت آقاي ميرسليم و اگر قبول كنيم كه هنوز هم اعمال نظر و نقش مديران عالي رتبه دولتها و سازمانها بر سياستها ميچربد، ميتوانيم با تحليل عملكرد سه وزير در دوران رياست جمهوري 8 ساله آقاي هاشمي تا حدي به فضاي حاكم و عملكرد بپردازيم و هشدارهاي مقام معظم رهبري را در رابطه با تهاجم فرهنگي دشمن در اين دوره مد نظر قرار داده و تغيير و تحولات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و صداو سيما را تحليل كنيم و ميتوانيم به تحليلي نزديك شويم كه اين همه در اين مجال نميگنجد.
در رابطه با فضاي فرهنگي در اين دوره نيز بايد گفت نقش جبههها، بسيج، مساجد و روحانيت در زمان جنگ تقويت ارزشها را در جامعه و پشت جبهه به دنبال داشت كه پس از جنگ اين مسئله كم زنگ شد و با تهاجم فرهنگي دشمن و آثار سياستهاي تعديل اقتصادي توأم شد. تقابل توسعه اقتصادي و سياسي و كمرنگ شدن تدريجي ارزشها در ادوار مختلف تا به امروز گريبان گير جامعه ماست و متاسفانه ميرود تا پول را تنها معيار ارزشها بسازد كه اين امر مسئوليت متوليان فرهنگي كشور و قواي سه گانه را سنگين ميكند.