جستجو
شنبه - ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳ حزب تمدن > اخبار > بازخواني روابط ايران و عربستان؛ تلاطم در روزگار بي هاشمي - عبدالله
 
امكانات سايت

پيوندها

اخبار حزب
عزيز بود ولي همچنان غريبان رفت
شعري در سوك مرحوم دكتر ميرمحمدي؛ دوست ديرين و همراه هميشگي سال‌هاي سال
نقش احزاب سياسي در توسعه سياسي و اجتماعي راه ابريشم
سخنراني آقاي دكتر سيد محمد ميرمحمدي دبير كل حزب تمدن اسلامي و استاد دانشگاه علامه طباطبايي در نشست كميته دائمي (ICAPP) در تهران مورخ 14/11/1396
تكاليف و وظايف پنج دستگاه اجرايي ديگر براي تحقق اقتصاد مقاومتي مشخص شد
معاون اول رئيس‌جمهور طي ابلاغيه‌هايي جداگانه به پنج دستگاه اجرايي، تصويب نامه ستاد فرماندهي اقتصاد مقاومتي ناظر به پروژه‌هاي اولويت‌دار برنامه‌هاي ملي اقتصاد مقاومتي كه در آن وظايف و تكاليف هر يك از دستگاه‌ها براي اجراي اين پروژه‌ها مشخص شده است را ابلاغ كرد.

 
بازخواني روابط ايران و عربستان؛ تلاطم در روزگار بي هاشمي - عبدالله


عصر ايران؛ سيد محمد حسين هاشمي-  ايران، عربستان. دو كشوري به اعتقاد بسياري از كارشناسان سياسي و بين‌الملل، قرارگرفتن نامشان در كنار هم، اگر غيرممكن نباشد، بسيار سخت است. نگاهي به خاورميانه و اوضاع و احوال امروزش، شايد اين فرضيه را بيشتر از پيش پررنگ كند؛ خاورميانه حالا دو قدرت دارد. يكي ايران و ديگري عربستان. ايران با ديپلماسي روشن درقبال دنيا و عربستان با اوضاع سياسي به هم ريخته در داخل و ديپلماسي نه‌چندان موفق در دنيا. اين‌ها را كه كنار تحولات چند روز اخير در يمن، لبنان، سوريه، عراق و البته آمريكا بگذاريم، مي‌بينيم كه اين دو كشور، دوباره شاهد يكي از سردترين دوران ارتباط خود هستند. آنقدر سرد كه شايد تنها راه براي خروج از آن، سياستي شبيه آن سياست اوايل دهه هفتاد هاشمي رفسنجاني لازم باشد. سياستي مختص به هاشمي در قبال عربستان در شرايطي كه نه خود هاشمي و نه ملك عبدالله زنده نيستند.


يكه‌تازي ناشيانه و سياست‌هاي خصمانه
تمام رويكرد وليعهد جوان عربستان در قبال ايران را شايد بتوان در همين يك جمله تعبير كرد. «يكه‌تازي ناشيانه و سياست‌هاي خصمانه.» بن سلمان كه مي‌توان او را پرسروصداترين حاكم در تمام دنيا دانست، اينروزها در شرايطي دوران يكه‌تازي در عربستان را با كودتاي منحصر به فردش طي مي‌كند كه سياست‌هاي خصمانه‌اي كه عليه ايران در پيش گرفته، نشان از آن دارد كه اين حاكم جوان، هنوز به معادلات سياسي و ديپلماسي آگاهي كامل ندارد. شبيه‌ترين فرد خاورميانه به ترامپ، حالا تا جايي پيش رفته كه ايران را به حمله نظامي تهديد مي‌كند و در مقابل مقامات ايران هم، سعي مي‌كنند با ادبيات ديپلماتيك پاسخ‌ او را بدهند. اما آنچه هست، شايد بتوان مجموع اين اتفاقات را آغازي براي جدال بزرگ ايران و عربستان دانست؛ جمع ماجراي يمن، استعفاي حريري، بحران سوريه و البته لابي پشت و پس پرده آمريكا با عربستان. تمام اين‌ها، حالا بازي شطرنج سياسي بين ايران و عربستان را بسيار پيچيده‌تر از دوراني كرده در نهايت قطع روابط ديپلماتيك با اين كشور صورت گرفت.

بازخواني روابط ايران و عربستان؛ تلاطم در روزگار بي هاشمي - عبدالله

 


تاريخچه‌اي سياه از روابط‌
نگاهي به تاريخچه ارتباط ايران و عربستان نشان از اختلافات سنگين اين دو كشور در موضوعات مختلف دارد. شيخ‌نشين آن سوي خليج فارس از خيلي سال پيش با ايران‌، مشكل داشت و همواره از قدرت‌گرفتن اين كشور در دنيا مي هراسيد. صفحات تاريخ را ورق بزنيم مي‌بينيم كه در صده فعلي شروع اختلاف بين ايران و عربستان را مي‌توان به حوالي سال 1332 سنجاق كرد. زماني كه شرطه‌هاي امر به معروف، يكي از حجاج ايراني را كه دليل بدي مزاج در كعبه دچار حالت تهوع شده بود، به جرم آلوده كردن خانه خدا دستگير كردند و سرش را زدند. اين اتفاق باعث قطع روابط‌ ايران و عربستان شد.

اما اين همه داستان نبود. در دوران پهلوي دوم و در شرايطي كه دو كشور تلاش مي‌كردند تا در سايه مشورت‌هاي آمريكا حركت كنند، ماجراي بحرين باعث شد تا شعله اختلافات روشن شود و دوباره روابط‌ اين دو كشور، با يكديگر به درگيري كشيده شود. اما به اعتقاد بسياري از كارشناسان، درخت اختلافات ايران و عربستان با آغاز انقلاب اسلامي ريشه دواند. حمايت‌هاي مداوم عربستان از عراق در جريان جنگ تحميلي اين ريشه را تنومندتر كرد و در نهايت، با فاجعه كشتار ايرانيان در مراسم حج سال 66 كه در جريان آن بيشتر از 270 ايراني كشته و 300 نفر زخمي شدند، وخيم‌ترين وضعيت در روابط‌ دو كشور به وجود آمد. اتفاقي كه بنيانگذار انقلاب درباره آن از جمله « حتي در صورتي كه احتمال بخشش صدام وجود داشته باشد، هيچگاه نمي‌توان خيانت عربستان سعودي به اسلام را فراموش كرد.» استفاده كردند.


يك معماري تمام عيار
ماجرا زماني برايمان ملموس مي‌شود كه مقاله «به خاطر اسلام، به عربستان برو» را بخوانيم. مقاله‌اي به قلم «احمد الساعدي» كه در سال 93، يعني درست يك سال قبل از اعدام شيخ نمر و شدت گرفتن جنگ‌هاي خاورميانه و خصوصاً جنگ يمن و البته دو سال قبل از لغو سفر ايراني‌ها به عربستان نوشته شد. مقاله‌اي كه هاشمي رفسنجاني را مخاطب قرار مي‌داد و در آن آمده بود: «فقط سفر آيت‌الله هاشمي به عربستان مي‌تواند زمينه‌ تمام‌كردن بحران‌هاي منطقه را فراهم كند. به نظر مي‌آيد برايشان تكليف باشد كه فراتر از موانع سياسي موجود، به عنوان يك چهره شاخص مذهبي، به خاطر اسلام رخت سفر به عربستان بربندد.»

اين مقاله بر پايه يك عقبه كاملاً مستحكم نوشته شده. عقبه‌اي كه به آغاز دوره رياست‌جمهوري هاشمي رفسنجاني و آغاز بهبود روابط‌ ميان دو كشور ايران و عربستان اشاره دارد. تورق خاطرات هاشمي رفسنجاني در روزهاي اجلاس سران كنفرانس اسلامي راه آغاز اين اتفاق را روشن مي‌كند. «آقاي اميرعبدالله هم از طرف عربستان به آنجا آمده بود. من رئيس‌جمهور بودم و ايشان وليعهد بود. طبيعتش اين بود كه اگر ملاقاتي مي‌شود، ايشان پيش من بيايد. كشور ما بزرگتر بود. وقتي بحث ملاقات شد، ايشان گفته بود كه فلاني بيايد، گفتم: چه عيبي دارد؟ ما مي‌رويم. دو كشور مسلمان كه باهم اين حرف‌ها را ندارند. اين كار اولين تاثيرش را در نفس آنها گذاشت كه ما آن‌گونه كه فكر مي‌كنند، مغرور نيستيم.»

اين چند خط، شايد در ظاهر، يك اتفاق معمولي را روايت كند، اما پاياني بود بر تيرگي روابط‌ ايران و عربستان. روابطي كه در يك دوره، اين دو كشور را به منتقد جدي يكديگر تبديل كرده بود. اما اين اتفاق يك بار ديگر هم تكرار شد و باز هم سياست هاشمي باعث شد تا ايران و عربستان به يكديگر نزديك شوند. روايت اين ديدار را كه در پاكستان و در حاشيه اجلاس سران كشورهاي اسلامي صورت گرفت خود او اينچنين بازگو مي‌كند. «در اجلاس سران در پاكستان، قرارمان اين شد كه ايشان به اتاق ما بيايد. چون هر كدام از ما اتاقي داشتيم، در سنگال من رفته بودم و در اينجا بنا بود كه او بيايد. من در مجلس نشسته بودم كه ديدم يك دفعه آمدند و گفتند: امير منتظر شماست.

آقاي ولايتي گفتند: قرارمان اين بود كه ايشان بيايد، الان چه كار كنيم؟ گفتم: برويم، ما نبايد تكبر كنيم و اصل بر حرف زدن است. بلند شديم و به طرف اتاقشان رفتيم، يكدفعه ديديم كه ملك عبدالله و همراهانش از اتاق به بيرون براي استقبال ما آمدند و گفتند: آماده‌ايم كه به اتاق شما برويم. اصلاً يكدفعه زيرورو شدند. يعني همان حالت تواضعي كه نشان داديم، ايشان را به آنجا آورد.». هاشمي در دوره رياست‌جمهوري‌اش توانست با برقراري رابطه بسيار نزديك با پادشاه عربستان، عملاً ارتباط دو طرف را به ارتباطي قابل توجه تبديل كند. ارتباطي كه در تاريخ صده حاضر كمتر ديده شده است. او كار را به جايي رسانده بود كه ملك عبدالله، پادشاه عربستان، در پايين يك نامه كه به هاشمي نوشته بود، عبارت ـاخوك عبدالله- را استفاده كرد كه مي‌شود «برادر تو عبدالله».

اما رابطه اين دو در آن دوره و حتي پس از آن، بيشتر هم شد تا جايي كه ملك عبدالله در سال ۱۳۸۷، از هاشمي رفسنجاني كه رياست مجلس خبرگان رهبري و مجمع تشخيص مصلحت نظام را بر عهده داشت، به عنوان مهمان ويژه‌ كنفرانس بين‌المللي گفت‌وگوي اسلامي دعوت كرد؛ دست در دست هاشمي به سالن برگزاري مراسم رفت و در جريان سفر ۱۰ روزه‌ي هاشمي به عربستان، عمره‌اي عجيب را براي زائران ايراني كه همزمان در مكه و مدينه حضور داشتند، رقم زد. از آن زمان به بعد، شايد هر باري كه بين ايران و عربستان در يك مورد اختلافي به وجود مي‌آمد، همه نگاه‌ها به سمت هاشمي و عبدالله سوق پيدا مي‌كرد. ايراني‌ها مي‌دانستند كه هاشمي حتي به قيمت اينكه عبدالله را به خانه شخصي خود دعوت و از خانواده‌اش پذيرايي كند، ماجرا را ختم به خير خواهد كرد و عرب‌ها هم مي‌دانستند كه ملك عبدالله آنقدر با هاشمي رفاقت كرده است كه با او به مذاكره بنشيند و شرط ديپلماسي رعايت شود. اتفاقي كه به اعتقاد خيلي‌ها اگر امروز و در شرايط فعلي مشابه‌اش وجود داشت، شرايط دو كشور را از اينكه هست، بهتر مي‌كرد.


مرگ‌هايي كه كار را خراب كرد
دو سال قبل از فوت هاشمي رفسنجاني، ملك عبدالله از دنيا رفت تا از ميزان تاثيرگذاري هاشمي در روابط ايران و عربستان كاسته شود. با اين وجود، هاشمي رفسنجاني در طول تمام سال‌هاي پس از انقلاب نشان داده بود كه از نظر او، برقراري رابطه نزديك با همسايگان ايران، براي حفظ امنيت كشور از اهميت به سزايي برخوردار است و شايد به همين دليل هم بود كه هر باري كه صحبت از تلاش او براي بهبود اين روابط در دوران پس از رياست‌جمهوري محمد خاتمي صورت گرفت، مي‌گفت كه اگر لازم باشد به من مي‌گويند و انجام مي‌دهم. او حتي در اواخر دوران حيات‌اش و در شرايطي كه مي‌ديد حاكمان جديد عربستان، بر خلاف ملك عبدالله، آنچنان تمايلي به برقراري رابطه با ايران ندارند، متصور بود كه در شرايطي كه دولت‌هاي ايران و عربستان عزم خود را براي همكاري جزم كنند، مي‌توانند مسائل پيش آمده در ماجراهاي سوريه، عراق، يمن و بحرين را با دشواري نه چندان زيادي حل كنند.

اما از يك سو آنچه در ايران اتفاق افتاد كه نمونه‌اش را مي‌توان در حمله به كنسولگري عربستان در مشهد ديد و از سوي ديگر آنچه در عربستان رخ داد مانند تجاوز جنسي پليس فرودگاه جده به ۲ نوجوان ايراني، فاجعه منا، اعدام شيخ نمر، جنگ‌افروزي عربستان در منطقه و ... باعث شد تا عملاً شرايط اين دو كشور بعد از فوت عبدالله در عربستان و هاشمي در ايران، به شرايطي خاص تبديل شود كه احتمال آرامش يافتن درگيري‌ها بسيار پايين باشد.


بايد به دنبال يك هاشمي بود؟
يكه‌تازي وليعهد جوان عربستان در روزهاي اخير و اعمال سياست‌هاي بيراه درباره ايران و سخنراني‌هاي تند عليه كشورمان، شايد بيشتر از هر زمان ديگري اين فكر را در ذهن‌ها ايجاد كند كه آيا يك هاشمي ديگر بايد روابط ايران و عربستان را تلطيف كند؟ شايد اگر كمي واقع‌بينانه‌تر به اين موضوع نگاه كنيم متوجه شويم كه ديگر دوره روابط به سبك هاشمي – عبدالله گذشته و امكان بازتعريف آن وجود ندارد. واقعيت اين است كه نه ملك سلمان و نه محمد بن سلمان، ملك عبدالله هستند و نه كسي در ايران در قامت هاشمي رفسنجاني براي اعراب است كه بتواند به گونه‌اي رفتار كند كه روابط دو كشور، بهبود يابد. به نظر مي‌رسد با اين شرايط، بهبود روابط بين دو كشور و خروج از بحراني كه ممكن است منطقه از اختلاف اين دو كشور شاهدش باشند، به ديپلماسي فعالي نياز دارد كه دولت حسن روحاني نشان داده مي‌تواند از پس‌اش بر بيايد. اما نبايد از ياد ببريم كه اعراب در طول تاريخ نشان داده‌اند كه در بزنگاه‌هاي حساس، حسن نيت نشان نمي‌دهند.

 
Copyright © 2013 - TAMADDON