بسمه تعالي
اقليت و اكثريت در ترازوي اعتدال و انصاف
«دكترسيد محمدميرمحمدي استاد دانشگاه علامه طباطبايي و دبيركل حزب تمدن اسلامي»
در نظامهاي باستان، گروههايي را كه موجب تقسيم جمهوريها ميشدند حزب ميخواندند. در سال 1850 ميلادي به استثناي ايالات متحده آمريكا هيچ كشوري داراي حزب سياسي به معناي نوين كلمه نبود. در سال 1950 ميلادي در اكثر كشورها احزاب سياسي وجود داشتند و در كشورهاي ديگر كوشش ميشد از روش كار كشورهاي داراي سيستم حزبي، تقليد نمايند. بطوركلي گسترش احزاب، بستگي به توسعه دموكراسي يعني شركت عامه مردم در انتخابات و سهيم شدن آنان در مزاياي پارلماني دارد. مفهوم اقليت و اكثريت بيشتر در پارلمانها و مجالس مقننه و مفهوم چپ و راست مصطلح پس از انقلاب فرانسه بكارگرفته شد و عدهاي به همراه دانتون در سمت چپ مجلس حضور داشتند كه در واقع به عنوان جبهه مخالف شناخته ميشدند. در ايران نيز كاربرد مفهوم اقليت و اكثريت بيشتر به مجلس شانزدهم مشروطه بر ميگردد كه در آن جبهه ملي مصدق، كاشاني و تعدادي در اقليت بودند و اكثريت با طرفداران دربار. اما از آغاز مشروطيت تحت تأثير محيط سياسي داخلي و بينالمللي دو جريان انقلابي و اعتدالي كه بعد از افتتاح مجلس دوم، اين دو حزب به نام دموكرات عاميون و اجتماعيون – اعتداليون رسمي شد و خود را با اين نام به مجلس معرفي كردند و اين دو حزب صحنه گردان سياسي كشور بودند. در مجلس سوم علاوه بر دو حزب مذكور كه در اكثريت قرار داشتند تشكل ديگري به نام هيئت علميه بوجود آمد كه شهيد مدرس از رهبران آن بود و اين تشكل در اقليت قرار داشت.
بعد از كودتاي سوم اسفند 1299 در آستانه افتتاح مجلس چهارم فعاليتهاي حزبي در كشور نضج گرفت و دو حزب جديد سوسياليست و اصلاح طلب در كشور بوجود آمد.
در فاصله كودتاي 1299تا سلطنت سردار سپه چند حزب ديگر نيز از جمله حزب ترقي، حزب راديكال و غيره پديد آمدند.
پس از روي كارآمدن رضا شاه عناصر مستقل و ملي از صحنه سياسي كشور كنار گذاشته شدند و احزاب و مطبوعات توقيف و منحل شدند و مجلس آلت دست رضا شاه و دادگستري جهت سركوب مخالفان گرديد.
بعد از دهه 1320 احزاب متعدد و گروههاي سياسي تشكيل شدند كه با طبقهبنديهاي مختلف، به احزاب ديرپا و يا موقت، احزاب معتقد به شيوههاي دموكراتيك و غير دموكراتيك يا احزاب و گروههاي مذهبي- ناسيوناليسم و محافظه كارتقسيم شدند.
غير از خاندانهاي ذي نفوذ و زمين دار و نيروهاي مستقل و اصلاح طلب و يا دربار، قدرتهاي خارجي نيز اقداماتي را در زمينههاي سياسي و تأسيس و نفوذ در احزاب داشتند. آلمانيها، انگليسيها، شورويها و غيره.
با مروري بر سابقه فعاليتهاي سياسي از انقلاب مشروطيت تا شهريور 1320 و پس از آن تا انقلاب اسلامي اقليت و اكثريت در پارلمانها و مجالس وجود داشتند و بعضاً جاي آنها نيز عوض ميشد. به عنوان مثال جبهه ملي كه قبل از حكومت مصدق دراقليت بود، بعد از حكومت مصدق به اكثريت تبديل شد.
با نگاهي اجمالي به مجالس شوراي اسلامي اول تا نهم و فراكسيونها و شرايط محيطي مجالس بعد از انقلاب اسلامي ميبينيم كه در مجلس اول و دوم اكثريت با ائتلاف حزب جمهوري اسلامي و نيرو هاي خط امام و در مجلس سوم با اكثريت نيرو هاي چپ مصطلح روحانيون مبارز و همفكران آنان كه شايد برخي آنها را به خط سه نيز ميشناختند و اقليت با جناح راست مصطلح روحانيت مبارز طرفداران موتلفه و گروه هاي همسومجلس چهارم با اكثريت بسيار بالايي در اختيار گروههاي راست و اقليتي در اختيار گروه هاي چپ و تكنوكرات بود.
مجلس پنجم با اكثريت جناح راست و با اقليت قابل ملاحظهاي از نيرو هاي چپ و كارگزاران و .......
مجلس ششم با اكثريت بالايي در اختيار جبهه اصلاح طلب و اقليتي منسجم از گروههاي راست و معتدل. مجلس هفتم از اكثريت شكنندهاي از جناح راست اصولگرا و اقليت كوچكي از نيروهاي چپ و اصلاح طلب بنام خط امام و فراكسيوني مقتدر، مستقل و معتدلي با بيش از 90 عضو بنام وفاق و كارآمدي كه اينجانب از طرف اعضاي فراكسيون مسئوليت فراكسيون مذكور را عهده دار بودم.
مجلس هشتم با اكثريت مختلفي از جناح راست و اقليتي از جناح چپ، جناح مستقل نيز مستقلاً فراكسيوني را نداشت ولي بين اين دو فراكسيون قرار گرفت.
مجلس نهم با اقليتي از اصلاح طلبان و با دو فراكسيون بزرگ بنام پيروان ولايت و جبهه اصول گرايان ميباشد قبل از اينكه به رفتار اقليت و اكثريت بپردازم به كنش و واكنش مردم در پيگيري از اهداف خود در انتخابها و همچنين تأثير رسانهها ميپردازم.
در مجلس اول و دوم بر اثر رفتار ملي گراها، ليبرالها، طرفداران بني صدر و منافقين با مردم، پس از بني صدر انتخاب مردم به سوي روساي جمهور مكتبي و اصول گرا شهيد رجايي و آيت ا... خامنهاي گرائيد. با شكل گيري مجمع روحانيون مبارز، مجلس سوم با گرايش حداكثري چپ تشكيل شد. مردم بر اثر رفتار مجلس سوم با رئيس جمهور منتخبشان، مجلس چهارم را در جهت پيگيري اهداف خود و همسو با رياست جمهوري آقاي هاشمي رفسنجاني هدايت كردند و با عملكرد پايان دوره اكثريت در مجلس چهارم، مجلس پنجم با ورود كارگزاران سازندگي بعنوان اقليت شكل گرفت، با عملكرد جناح راست در مجلس پنجم، مردم مجلس ششم را در جهت حداكثري همسو با آقاي خاتمي به عنوان اصلاحات فراهم كردند. با عدم استفاده از فرصتهاي ايجاد شده توسط اصلاح طلبان براي پيگيري آرمانهاي انقلاب،مردم مجلس هفتم و هشتم را همسو با اصول گرايان وآقاي احمدي نژاد شكل دادند. بخشي از مجلس نهم نيز گرچه به علت تقابل رقابت طيف اصول گرايان و طرفداران آقاي احمدي نژاد آنطور كه شايد و بايد در اختيار جريان راست و اصول گرا قرار نگرفت بخش قابل ملاحظه اي از مجلس نهم متشكل از نيروهاي مستقل و پراكنده نسبتاً همسو با تفكرات اعتدالي آقاي روحاني شكل گرفت كه پيش بيني ميشود مجلس دهم همگرايي بيشتري را با تفكر اعتدالي آقاي دكتر روحاني داشته باشد مشروط بر آنكه مطالبات واقعي مردم و رهبري همانگونه كه در برنامهها و اظهارات آقاي دكتر روحاني و دولت يازدهم يعني دولت تدبير و اميد مشاهده ميگردد درك و برآورده شود. مجلس آينده يعني مجلس دهم با اكثريت بالايي همراه جريان اعتدالي دولت يازدهم خواهد بود .
از نظرتحليل رسانهاي نيز مشاهده ميشود مجلس اول و دوم مجلس روزنامه جمهوري اسلامي، انقلاب اسلامي و تا حدي ساير روزنامههاي ليبرالي و چپ مثل ميزان، آيندگان و غيره.
مجلس سوم مجلس روزنامه سلام، مجلس چهارم مجلس روزنامه رسالت، مجلس پنجم مجلس روزنامه همشهري، مجلس ششم مجلس روزنامههاي زنجيرهاي اصلاح طلبان، مجلس هفتم مجلس روزنامه كيهان، مجلس هشتم و نهم مجلس بولتنها و سايتهاي خبري است،در مورد مجلس دهم با قضاوت محتاطانه ميتوان گفت چنانچه هوشمندانه عمل شده و نقاط قوت تقويت و نقاط ضعف كاهش و برطرف شود و حساسيتهاي عقيدتي و فرهنگي بيش از بيش درك شود يقيناً دوران طلايي براي روزنامه ايران و رسانه شبكههاي اجتماعي خواهد بود.
با استناد به فرمايشات امام بزرگوار و مقام معظم رهبري كه جامعه را به وحدت كلمه دعوت كردهاند و تأكيد بر اين نكته داشتهاند كه اختلاف سليقه به طور كلي بد نيست، بنابراين برخورد اقليت و اكثريت جناحهاي مختلف بايد در عين حالي كه حالت نقادانه دارد نبايد آلت تفرقه و تخريب گردد.
وقتي همگان مردمسالاري ديني را پذيرفتهاند، بايد الزامات آن را نيز رعايت كنند. اقليت موفقيت يا پيروزي اكثريت را به رسميت بشمارد و در صورت درخواست اكثريت از آنها در جهت تحقق آرمانهاي نظام و منافع ملي همكاري نمايند و با نقد سازنده بر بالندگي و سلامت هر چه بيشتر نظام بيافزايد و وظيفه خود را با امر به معروف و رصد هوشمندانه در قالب تذكر، نقد و تحليل منصفانه با ساير ابزار نظارتي در اختيار اكثريت قرار داده وهمزمان افكار عمومي را براي ايفاي نقش اساسي خود هوشيار و روشن سازد. هرگونه تخريب و تشويش اذهان و نا اميد كردن مردم وفادار و موقعيت شناس به بهانه انتقاد ولي به شكل تخريبي، آنها را از نظام دلسرد خواهد كرد. مجادلات مخرب و باور سوز از طرف اقليت و يا اكثريت خداي نكرده باعث از دست دادن و تضعيف نعمت جمهوري اسلامي در اين دنياي سراسر غوغا و فريب و زر و زور و تزوير خواهد بود. خودشيفتگي اكثريت كه موجب ايذاء و تخريب اقليت گردد زيبنده نظام جمهوري اسلامي نيست. استقبال از نقد عالمانه، مشفقانه و دلسوزانه را جناح اكثريت بايد سرلوحه كار خويش قرار دهند همانطور كه امام صادق(ع) فرمودهاند: احب اخواني الي من اهدي عيوبي الي يعني دوست داشتني ترين برادرم كسي است كه عيبهايم را به من هديه كند. پس انتقاد را بايد به عنوان يك هديه تلقي كنند. اما محتوا و شكل آن هديه بايد در جهت نيات پاك هديه دهنده باشد و به هيچ وجه نبايد هديه چه از نظر ظاهري و چه از نظر محتوايي تخريب و حالت برآشفتگي و ايذاء هديه گيرنده را به همراه داشته باشد. هديه گيرنده نيز از باب تشكر و سپاس از اهداء كننده قدرداني كند و يا لااقل با تكريم و احترام برخورد نمايد.
در پايان با تذكر اينكه واقع بيني و توجه به شرايط محيطي داخلي و خارجي و انصاف در هر دورهاي ضرورت داشته و در شرايط كنوني ضروري تر بنظر ميرسد به خاطره و استعارهاي مناسب حال ميپردازم.
خاطرهاي بياد دارم از آقاي مظفر كه وزير آموزش و پرورش آقاي خاتمي در دوره اول بودند ايشان روزي با گلايه به اين مضمون گفتند جناح اصول گرا از من براي انتصاب مديران آموزش و پرورش توقعاتي دارند شايد به نظر خودشان افراد شايستهاي هم باشند اما فراموش كردهاند كه من وزير آموزش و پرورش آقاي خاتمي هستم نه وزير آموزش و پرورش آقاي ناطق و بايد اين توقع را نداشته باشند. امروز هم مجلس بايد با حفظ اصول، دست دولت تدبير و اميد و اعتدال را در تحقق شعارها و وعدههاي داده شده و مطالبات مردم و رهبري باز بگذارد و دولت نيز با حفظ اصول، حال و هواي مجلس اصول گرا را در نظر بگيرد هر دو قوه بدون پرداختن به حواشي همكاري صميمانه و هوشمندانه را در جهت تحقق اهداف نظام پيگيرند.
ايستادن در جايگاه اعتدال، استقلال و وسط، كار سختي است كه براي درك آن استعاره سعه صدر را بكار ميبرم فرض كنيد گروه راست حاكم ميشود وقتي عناصر مديريتي خود را ميچيند براي اينكه متهم به يك جناح نشده و خود را داراي سعه صدر نشان دهد تعدادي از افراد جناحي مخالف سر سخت خود را به عنوان سعه صدر به كار ميگيرد و يا هنگامي كه جناح چپ يا اصلاح طلب حاكم ميشود پس از چيدن عناصر مديريتي خود براي رفع اتهام انحصار طلبي و تماميت خواهي تعدادي از مخالفين سر سخت خود را به عنوان سعه صدر به كار ميگيرد اما هيچكدام از اين دو جناح طرفداران اعتدال، استقلال و جناح وسط را به حساب نميآورد چون نه آنها را دوست، يار و غار خود ميدانند كه به كار بگيرند و نه دشمن سرسخت ميدانند كه سهميه مخالفين را به آنها بدهند،توقع از دولت اعتدال اين است كه اين نقيصه را در سالهاي فرا رو بر طرف كنند و جايي براي معتدلين جناحها باز بگذارند. در پايان عرايضم به اين رهنمود مقام معظم رهبري كه اخيرا فرمودهاند جامعه را دو قطبي نكنيد و قبلاً نيز به طرق ديگري اين انذار را كرده بودند ميپردازم و صاحبان مناصب و گروههاي سياسي را بر حذر ميدارم كه از امام و رهبري و مقدسات در جهت اثبات خود استفاده نكرده و آن را ابزاري براي طرد رقيب و گروههايي كه آنها هم ملتزم به قانون اساسي و ولايت فقيه هستند قرار ندهند.