اظهارات يونسي درباره دسترسي احمدينژاد به پروندههاي سري وزارت اطلاعات، حكميت رهبري در ماجراي زهرا كاظمي، محصورين و ...
ايلنا نوشت: وزير اطلاعات دولت اصلاحات درباره اظهارات اخير خود در مورد پرونده زهرا كاظمي توضيحاتي را ارائه كرد و گفت: هميشه از وزارت اطلاعات دفاع ميكنم.
علي يونسي وزير اطلاعات دولت اصلاحات است وي پس از استعفاء دري نجف آبادي در جريان قتلهاي زنجيرهاي كه بحرانهاي بسياري را براي وزرات اطلاعات ايجاد كرده بود با كسب ۲۱۹ راي موافق از مجلس شوراي اسلامي چهارمين وزير اطلاعات ايران بعد از انقلاب شد و تا پايان دولت خاتمي در كابينه حضور داشت.
بعد از به روي كار آمدن دولتهاي نهم و دهم و حذف اصلاحطلبان از عرصه سياسي كشور يونسي هم مانند همقطارانش به ديگر فعاليتها روي آورد اما با آمدن دولت تدبير و اميد در سال ۹۲ او بار ديگر در جمع دولتمردان قرار گرفت و در حكمي در ۹ مهر همان سال از سوي حسن روحاني، به عنوان دستيار ويژه رئيسجمهور در امور اقوام و اقليتهاي ديني و مذهبي منصوب شد.
يونسي كه اين روزها مشاور روحاني در امور اقوام و اقليتهاي ديني و مذهبي است در ارتباط با فوت پرونده زهرا كاظمي در مراحل بازجويي مسائلي را مطرح كرده اين اظهارات سوالات زيادي را در افكار عمومي به وجود آورده است.
شرح گفتوگوي ايلنا با حجتالاسلام علي يونسي را در ذيل ميخوانيد:
***شما بعد از مدتهاپرونده خانم زهرا كاظمي را مطرح كرديد. سوالي كه بعد از مطرح كردن اين مساله پيش آمد اين بود كه چرا در زماني كه مسئوليت داشتيد اين مطالب را عنوان نكرديد و چرا در اين برهه از پرونده خانم كاظمي صحبت كرديد، عدهاي معتقد هستند در واقع شما با مطرح كردن اين موضوع قصد هشدار به مسئولان را در خصوص بازداشتهاي اخير داشتيد تا آن وقايع دوباره تكرار نشود؛ آيا اين درست است؟
در مصاحبه اخيرم دو مساله را مطرح كردم؛ تعريف جاسوسي و اينكه جاسوسي يك تهديد است و عليه امنيت ملي شكل ميگيرد. بايد براي درك و فهم تهديد به محيط، شرايط بينالمللي، شرايط داخلي و ماهيت تهديد توجه كرد و معتقد هستم اين موضوعات بايد در جاي خود تفسير و تحليل شود.
بعداز صحبتهاي اخير من، دو سوال كه در ذهن كساني كه از پرونده اطلاع نداشتند پيش آمده اين است؛ نخست اينكه چرا در اين زمان و موقعيت اين صحبتها مطرح شده است و دوم اينكه چرا تا به اين حد، ديرهنگام از اين مسائل صحبت كردهام؟ پاسخ اين است كه قصد من از مطرح كردن مجدد پرونده خانم كاظمي در اين برهه اين بود كه از وزارت اطلاعات و جايگاه و ماموريتش دفاع كنم.
هميشه از وزارت اطلاعات دفاع ميكنم
شايد عدهاي بگويند چون روزي وزير اين وزارتخانه بودهام اينچنين طرح موضوع كرده و دفاع ميكنم؛ بايد بگويم، خير چنين نيست، من از جايگاه تخصصي هر سازمان صلاحيتدار دفاع ميكنم. در تمامي مراحلي كه مسئوليتهاي اجرايي بر عهده داشتهام حتي قبل از اين كه به وزارت اطلاعات بروم، هميشه از آن دفاع كردهام و در حال حاضر هم اين كار را انجام ميدهم.
وزارت اطلاعات وظيفه حفظ امنيت ملي را بر عهده دارد و بايد بگويم اين وزارتخانه با يك نگاه تخصصي، حرفهاي، كارشناسانه و دورانديشانه تاكنون وظيفه و ماموريتهايش را به خوبي انجام داده و خدمات بسيار عظيم و ارزشمندي به كشور كرده است.
جايگاه وزارت اطلاعات ايران در قانون و حتي عموما نهادهاي امنيتي در دنيا مشخص است و به عنوان يك تشكيلات قوي و حرفهاي كه كارش حفظ امنيت و آرامش ملت است، شناخته ميشود. وزارت اطلاعات جزء دولت است اما وظيفه اصلي آن حاكميتي است و حفظ نظام و امنيت ملي هدف اصلي آن است، اين وزارتخانه در مهار جاسوسي، جاسوسان و تروريستها تجربه عظيمي دارد كه براي كشور مايه افتخار است و پشتوانه بزرگي براي امنيت ملي محسوب ميشود اما عدهاي ميخواهند وزارت اطلاعات را تضعيف كنند و يا ناديده بگيرند و در اين راه حتي به امنيت ملي جفا ميكنند، براي اين كه به مقصد خود برسند.
***از بيرون نگاهي وجود دارد مبني بر اين كه ارگان ها و نهادها با وزارت اطلاعات در رقابت هستند نه تعامل.نظر شما چيست؟
بطور طبيعي هميشه ميان ارگانهاي مختلف با وظايف مشابه، رقابتهايي شكل ميگيرد و در يك حدي هم البته لازم و مفيد است. درهمه جاي دنيا هم چنين رقابتهايي وجود دارد. مهم اين است كه آن را به درستي مديريت كنيم. گاهي برخي رقابتها و دعواها شكافهايي ايجاد ميكند كه از اين شكاف، حريفان و دشمنان سوءاستفاده ميكنند و از همان طريق به دولت و يا حكومت ضربه وارد ميكنند.
بگذاريد مثالي براي شما بزنم؛ ۱۱ سپتامبر محصول همين شرايط است، هميشه در آمريكا بين نهادهاي امنيتي و اطلاعاتي رقابت وجود داشته و دارد، ضربه هايي كه در ۱۱ سپتامبر به امنيت اين كشور وارد شد به خاطر همين ناهماهنگي ميان نهادهاي امنيتي اين كشور بود، كه بعد از ۱۱ سپتامبر براي رفع اين مشكل، تغييراتي در ساماندهي و هماهنگي سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي ايالات متحده صورت گرفت و البته بايد همني جا يادآوري كنم اين نكات و ظرايف، در ايران، از بدو تاسيس وزارت اطلاعات رعايت شده است. يعني مسئله مديريت و هماهنگي بين سازمانهاي مختلف امنيتي پيشبيني شده است.
نميشود همه اطلاعات كشور را در وزارت اطلاعات متمركز كرد
حال سوال پيش ميآيد كه چرا اين هماهنگي ضرورت دارد؟ يك پاسخ اين است كه نميشود همه اطلاعات كشور را در وزارت اطلاعات جمعآوري و متمركز كرد. بايد گفت مرزبندي دقيقي در كشور ما ميان دستگاههاي امنيتي وجود دارد، وزارت اطلاعات حق ورود به حيطه نيروهاي مسلح را ندارد و وظيفهاش فعاليت امنيتي در خارج از محيط نظامي است و در مقابل، نيروهاي نظامي هم حق ورود به حيطه كاري و ماموريتهاي وزارت اطلاعات را ندارد؛ البته سپاه، ارتش و نيروي انتظامي حق دارند اطلاعات مورد نياز خود را به دست بياورند، داشته باشند و از آنها حفاظت كنند، به اين صورت كه نيروهاي مسلح، هم تشكيلات امنيتي و اطلاعاتي داشته باشند هم قانون به آنها اجازه داده و هم اينكه وظيفه سازماني آن هاست و درست هم است، اما به هيچوجه مصلحت نيست يك سازمان غيرنظامي وارد محيط نظامي شود و همينطور سازمانهاي نظامي نبايد وارد حوزههاي غيرنظامي شوند. در قانون تاسيس وزارت اطلاعات، در اين خصوص پيشبينيهاي لازم صورت گرفته است. لذا اگر همه اين نهادها تن به قانون بدهند، هيچ مشكلي ايجاد نميشود.
نيروهاي نظامي نبايد وارد كار وزارت اطلاعات شوند
وزير اطلاعات، رئيس شوراي عالي اطلاعات است كه به نوعي در حوزههاي مشترك با نيروهاي مسلح بايد هماهنگ باشد هدف من از طرح اين موضوع اين بود كه نه وزارت اطلاعات بايد به خود حق بدهد كه وارد محيطهاي نظامي شود و نه نيروهاي نظامي بايد وارد كار وزارت اطلاعات شوند اما گاهي يك مورد مشترك وجود دارد كه اين اتفاق بسيار ميافتد.
***آيا چنين مواردي پيش مي آيد؟ اگر مواردي مشترك بود چه بايد كرد؟
بله، در چنين شرايطي، قانون مسئول هماهنگي اينگونه موارد متداخل را به وزير اطلاعات داده است. مواردي وجود دارد كه تعدادي از متهمان و مظنونان آنها نظامي و تعدادي ديگرغيرنظامي هستند. در اين صورت بايد وزارت اطلاعات و نيروهاي مسلح با هم هماهنگ باشند كه مداخلهاي در كار يك ديگر صورت نگيرد. نبايد طوري عمل كنيم كه در بيرون اين فضا ايجاد شود كه گويي ميان اين نهادها ناهماهنگي وجود دارد و آنها بدون ضابطه در كار و ماموريت هم دخالت كرده و ورود ميكنند.
سازمانهاي امنيتي جهان سوم هنوز با تعاريف گذشته عمل ميكنند
اما در كنار اين بحث، بايد با ايجاد هماهنگيهاي لازم و توانمند و به روز كردن كار اطلاعاتي و نهادهاي مسئول در اين امر، تهديد را درست شناسايي كنيم و از همانجا به تحليل اطلاعات و شرايط بپردازيم بايد شرايط امروز را فهم و درك كنيم. هنوز هم در جهان سوم سازمانهاي امنيتي با توجه به تعاريف گذشته برنامهريزي ميكنند همان چيزهايي كه در گذشته تهديد و محرمانه بوده است را مدنظر قرار ميدهند و براساس آن عمل ميكنند آن هم در شرايطي كه ديگر آن پديدههاي قبل، تهديد به حساب نميآيند و محرمانه هم نيستند.
در حال حاضر تهديدهاي جديدي با توجه به شرايط و پيشرفت تكنولوژي به وجود آمده است. اينترنت و فضاي مجازي و امكانات ارتباطي كه در حال حاضر وجود دارد حتما تهديدهاي جديدي براي ما ايجاد كرده و ميكند؛ همين فضاي باز اطلاعاتي بسياري از موارد را از محيط امنيتي و محرمانه خارج كرده و تهديدهاي جديدي متوجه ملتها مي كند.
***در مورد پرونده اخير كارشناسان محيط زيست، آيا با وزارت اطلاعات به عنوان مسئول هماهنگي اطلاعاتي كشور، هماهنگي صورت گرفته است؟ نظر وزارت چيست؟
در اين مورد خاص، نميدانم هماهنگي صورت گرفته يا نه؟ شايد هماهنگ شده باشد، لذا به طور كلي به خودم اجازه نميدهم در اين مورد اظهارنظر كنم.
اعلام نكردن جزييات پروندههاي جاسوسي به وزارت اطلاعات، غيرحرفهاي است
اما اگر احيانا جاسوسي و تهديدي صورت گرفته باشد چنانچه به سازمان ذيربط و تخصصي، اعلام نشود، رفتار غيرحرفهاي محسوب ميشود.
***به سوال اصلي و پرونده خانم كاظمي بازميگرديم، سخنان و اظهارات شما در چند روز اخير درباره اين پرونده، بحثها و تحليلهاي زيادي به همراه داشته است، بفرماييد چرا ديرهنگام اين موضوع را مطرح كرديد؟
در مورد پرونده مرحومه زهرا كاظمي بعضيها گفتند كه چرا آن موقع صحبت نكردهايم و سخنان اين افراد، مرا به تعجب واميدارد. مشخص است كه آنها سابقه و تاريخ موضوع را به دقت پيگيري نكردهاند و يا تازه وارد مسائل سياسي شدهاند و از تحولات و اتفاقات آن دوره مطلع نيستند يا اطلاعات كامل ندارند.
اين مساله آن قدر در آن شرايط زماني، حساسيت پيدا كرد كه در جاي خودش در دنيا مطرح شد و اخبار رويداد مذكور در همه جا مطرح بود و موج شديدي را در داخل و خارج به راه انداخت، تا جايي كه روابط ايران و كانادا به تيره و قطع شد. در حال حاضر هم به خاطر همين پرونده رابطه بين دو كشور ايران و كانادا قطع است.
خاطرم ميآيد كه آن زمان بيشترين اطلاعرساني و بحث در خصوص اين پرونده مطرح شد. من بارها در خصوص پرونده زهرا كاظمي مصاحبههايي را انجام دادم و مجلس هم در اين قضيه ورود پيدا كرد و تحقيق و تفحص صورت گرفت و گزارش آن هم اعلام شد. اقدامات زيادي در جهت پيگيري اين پرونده صورت گرفت دولت يك كارگروه تشكيل داد و قوه قضائيه هم افرادي را به اتهام قتل خانم كاظمي محاكمه كرد.
نگفتم كسي با مسئوليت قضايي مباشر قتل زهرا كاظمي است
ضمنا بنده در ارتباط با اين پرونده هم هيچ كدام از مقامهاي قضايي وقت را متهم به مباشرت در قتل نكردم و نگفتم كه كسي با مسئوليت قضايي، مباشرتا قاتل است. پرونده هم از نظر قضايي ظاهرا به نوعي رسيدگي شده است.
***شما پيشتر گفتهايد كه اصرار آقاي مرتضوي براي متهم كردن وزارت اطلاعات به قتل، براي وزارت بحران ايجاد كرد، در اين باره توضيح ميدهيد؟
در پرونده زهرا كاظمي پيشنهاد حكميت را به رهبري داديم
همينطور است. اصرار وي براي مقصر جلوه دادن كارشناسان وزارت اطلاعات، در داخل اين وزارتخانه بحران ايجاد كرد. براي اينكه وزارت اطلاعات، خود را در اينجا صددرصد مظلوم ميديد و هر مظلومي هم حق دارد از خود دفاع كند. البته پيشتر در اين باره و در گفتوگوي ديگري، توضيحات كامل دادم و با استناد به دلايل و روند مرگ زهرا كاظمي، و مداركي كه در وزارت موجود است، گفتم چنين چيزي امكانپذير نبوده و چنين اتهامي متوجه اين نهاد خدمتگزار نيست و بررسي ۳ قاضي عالي رتبه قوه قضاييه نيز به اين ابهامات خاتمه داد.
با حكميت رهبري، وزارت اطلاعات از تهمت مرتضوي تبرئه شد
ما براي رفع ابهام، پيشنهاد حكميت به رهبري داديم ايشان هم با اين پيشنهاد موافقت كردند و قضات ماموريت يافته هم بررسيهاي كافي انجام دادند و نهايتا گزارشي مبني بر مبرا بودن وزارت اطلاعات از تهمتي كه مرتضوي بر آن اصرار داشت، ارائه و وزارت تبرئه شد.
جناب آقاي يونسي، اين روزها در عرصه سياسي كشور، بحثهايي هم در زمينه گفتوگوي ملي مطرح ميشود با توجه به شرايط فعلي كشور اجرايي شدن اين امر چقدر لازم و شدني است و دولت و جريانهاي سياسي چگونه ميتوانند سازوكار اين گفتوگو را فراهم كنند؟
گفتوگوي ملي به عنوان يك مطالبه عمومي و خواست مردم، مكرر از سوي جريانهاي سياسي به خصوص اصلاحطلبان تاكنون مطرح شده و دولت هم حمايت كرده است، اين گفتوگو جزء شعارهاي اصلي آقاي روحاني در دوران انتخابات بوده است اما تعريف دقيقي تاكنون از آن نشده كه اين گفتوگوي ملي چيست؟ برداشت من اين است كه ما عملا بخشهاي مهمي از گفتوگوي ملي را در سطوح بالايي انجام دادهايم؛ مانند انتخابات. انتخابات عاليترين مظهر گفتوگوي ملي است كه همه شاخصههاي گفتوگوي ملي را با خود دارد.
بعد از انتخابات، منتخبان، حاميانشان را فراموش ميكنند و صدا و سيما به سياسي نگاه غيرملي، بازميگردد
در هر گوشهاي از اين مملكت مردم هنگام انتخابات با يكديگر به بحث و تبادل نظر ميپردازند، در دانشگاهها دانشجويان مناظره ميكنند و جريانهاي حزبي در محافل سياسي با يكديگر به گفتوگو مينشينند و در نهايت همه مردم نظر خود را با يك برگه راي اعلام ميكنند و البته رسانه ملي، از امكانات وسيعي كه در اختيار دارد، اين گفتوگوي ملي را در دوره انتخابات، نسبتا آزادانه منعكس ميكند.
اگر چه متاسفانه بعد از انتخابات، ناگهان و به يك باره، همه هيجانهاي انتخاباتي و رقابتي، فروكش ميكند. در اينجا اشكالي وجود دارد كه پس از خروج از فضاي انتخاباتي، گروههاي سياسي و جريانها، گفتوگو را رها ميكنند، احزاب به دنبال كار خود ميروند ولي كساني كه راي ميآورند، حاميان خودشان را فراموش ميكنند و از ياد ميبرند. صدا و سيما هم دوباره به سياست قبلي خود، يعني يكجانبهگرايي و نگاه غيرملي، بازميگردد. نهايتا دولتها هم حاميان خود را فراموش كرده و رها مي كنند.
جاي رسانه ملي در ترويج گفتوگوي ملي بسيار خالي است
البته از آن سو، گفتوگو در دانشگاهها تاحدودي زنده مانده و انجام ميگيرد و اگر چنانچه به كرسيهاي آزادانديشي توجه بيشتري ميشد ميتوانستيم اين مهم يعني گفتمان گفتوگو را نهادينه كرده و پيش ببريم.
مرحوم آيتالله هاشمي، بسيار اصرار داشتند كه كرسيهاي آزادانديشي در دانشگاهها تقويت شود و تا حدي هم در دانشگاه آزاد، آن را راهاندازي كردند. خود من، دو سال، در دانشگاه آزاد، با مرحوم آيت الله هاشمي، در اين زمينه همكاري كردم. بار ديگر بايد تاكيد كنم، آن سازماني كه جايش در ترويج گفتوگوي ملي بسيار خالي است رسانه ملي است و اين رسانه ضرورتا بايد همگاني باشد و از كار رسانهاي يكسويه و يكجانبه دور شود.
اما در كلان موضوع، معتقدم، به جاي گفتو گو، تلاش براي ناكارآمد نشان دادن دولت، كه نهايتا به تبليغ ناكارآمدي عليه نظام مبدل ميشود نتيجهاش نااميدي عمومي در جامعه و تبديل شدن اعتراضهاي كوچك و مطالبات قابل تحقق، از طريق حركتهاي مدني و تبديل شددن آن، به آشوب وسيع وغيرمدني است.
لذا بايد از فراهم كردن چنين بسترهايي به شدت پرهيز كرده و حتي در مقام انتقاد و نقد دولت، به مسائل نگاه ملي داشته باشيم. درعين حال، اگر ما حق اعتراض و انتقاد مدني و منطقي، به مردم بدهيمو هر چيزي در جايگاه خود قرار بگيرد ديگر هر اعتراض مدني كوچك و حتي بزرگي موجب ايجاد نگراني نخواهد شد و از هر اعتراض به عنوان يك فرصت براي حل مشكلات كشور بهره خواهيم برد.
مديريت اقليتها و فرقهها، بايد بر اساس جذب حداكثري، صورت بگيرد
براي نمونه، در مورد بحث دراويش، كه قبلا مفصل در رسانههاي ديگر در اين باره توضيح و تحليل ارائه كردهام، اضافه ميكنم كه جريان دراويش مانند همه فرقهها و مذاهب و اقليتهاي مذهبي و ديني و قومي، در ايران يك فرصت عالي براي همگرايي و انسجام ملي و تحكيم بيشتر امنيت ملي هستند، مشروط به اينكه، همه آنها را همانند اعضاي يك پيكر و خانواده بزرگ ايراني و ايران، بدانيم و هيچگونه تبعيض و تضييقي روا نداريم.
مديريت اين اقليتها و فرق، بايد بر اساس حداكثر جذب، صورت بگيرد و از حقوق شهروندي آنان حفاظت شود والبته اجازه هم داده نشود كه بيگانگان و گروههاي معاند و افراطي داخلي و خارجي در ميان آنها نفوذ كرده و از آنان به عنوان ابزاري براي اهداف خود استفاده كنند و همچنين نبايد، بهانه بدست مخالفان و دشمنان پيشرفت و توسعه و امنيت ايران، كه به ظاهر به عنوان دلسوز و مدافع حقوق اين بخش از اقشار جامعه ايراني، تبليغ مي كنند، داد.
اجمالا تاكنون هم به همين صورت عمل شده و نظام مانع تحقق اهداف دشمنان و مخالفان شده است و سران و رهبران اين فرقه ها و اقليت هاي ايراني با جمهوري اسلامي به عنوان يك ايراني علاقهمند به پيشرفت كشور، همكاري داشتهاند در حالي كه در عين حال، اندك افراد تندرو و افراطي در ميان اينان وجود داشته و يا افراطيون مذهبي متعصب، بر آنها فشار و تضييقاتي روا داشتهاند كه بايد همواره با اين آسيبرسانان به وحدت و انسجام ملي، برخورد لازم صورت پذيرد.
ميشد با تدبير از حادثه خيابان پاسداران جلوگيري كرد
حادثه اخير و تلخ پاسداران، به هيچ وجه قابل توجيه نيست و نتيجه هرچه بود، تنها به آرزوي دشمنان جمهوري اسلامي كمك كرد به شكلي كه يا تحميلي در سايه نفوذ دشمن، در ميان آنان بود و يا متاسفانه تسليم شدن در برابر تعصبات بعضي از افراطيون داخلي بود كه ميشد با تدبير از اين حادثه جلوگيري كرد ، همانگونه كه تاكنون در موارد مشابه زيادي، پيشگيري، به نفع امنيت و منافع ملي صورت پذيرفته است.
اميدوارم، كه اين حادثه تلخ، دو نتيجه با خود داشته باشد، اول اينكه اين فرقه و فرقههاي مشابه آن، در مديريت داخلي خود و پيروانشان، تجديدنظر اصلاحي كنند واجازه ندهند عناصر جاهل و افراطي بر روند فعاليتهاي آنها تاثير بگذارند و دوم آنكه جمهوري اسلامي با تاكيد بر سياست تسامح و بردباري مذهبي گذشته خود، راهبرد مديريت اين اقليتها و هموطنان ايراني را تببين كنند.
***شما در سخنان خود اشاره كرديد كه در زمان انتخابات گفتوگو صورت ميگيرد و كانديداها با احزاب و افراد صاحبنظر وارد گفتمان ميشوند، اما بعد از انتخابات، و استقرار دولت، برندههاي انتخابات، حاميان خود را فراموش ميكنند. مشخصا رفتار دولت فعلي با آقاي خاتمي و اصلاحطلبان منظور ماست. چرا چنين ميشود؟
روحاني ناچار است مظلومانه به خاطر منافع ملي سكوت اختيار كند
در اينكه دولت نتوانسته با جريانهاي حامي خود ارتباط مناسبتر برقرار كند، كاملا حق با شماست. انتظار اصلاحطلبان هم از دولت تدبير و اميد، درست و منطقي است اما بايد در نظر داشته باشيم اختيارات آقاي روحاني محدود است و به لحاظ ساختاري و اختيارات و واقعيتهاي موجود، اين امكان براي فراهم كردن بستر لازم جهت تحقق همه مطالبات فراهم نميشود و لذا ايشان ناچار است مظلومانه به خاطر منافع ملي سكوت اختيار كند.
هيچ عنصر افراطي در دولت فعلي نيست
اين را نه تنها بنده بلكه ديگراني قبلا هم گفتهاند كه ساختار دولت كنوني، ضعفهايي در حوزه اطلاعرساني و تيم رسانهاي خود، و همچنين، نارساييهايي در ارتباط بيشتر با صاحبنظران و حاميان خود داشته و اين قابل انكار نيست اما معتقدم، دولت، با توجه به شرايط، در تشكيل كابينه عملكرد نسبتا قابل قبولي داشته است. همه شاهد هستند كه هيچ عنصر افراطي در دولت نيست. وزرا و هيات دولت را اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل تشكيل داده اند.
روحاني هم طور طبيعي با خاتمي به ديدار داشته است
آقاي روحاني هم با آقاي خاتمي به طور طبيعي ديدار داشته است و از طرفي هم ايشان و هم شخص معاون اول ديدارهايي را با صاحبنظران داشته و دارند، آقاي جهانگيري با اصلاحطلبان ديدار و تماس دارد و روزي نيست كه اين ارتباط وجود نداشته باشد.
روحاني پيشتر تا اين حد اصلاحطلب نبود اما امروز از هر اصلاحطلبي اصلاحطلبتر است
امروز همه شاهد هستند كه بعضي از اصولگرايان معتدل كه تعدادي از آنان در دولت هم حضور دارند به خاطر سختگيري، تنگنظري و واقعيتهاي داخل جامعه و جهان، به سمت گفتمان اصلاحطلبي گرايش پيدا كردهاند؛ خودِ آقاي روحاني نمونهاي از آنهاست. ايشان پيشتر تا اين حد اصلاحطلب نبود اما امروز ميبينيم از هر اصلاحطلبي اصلاحطلبتر است. ايشان نظرات اصلاحطلبانه در حوزههاي مختلف نظري و عملي و اخيرا در مورد علوم انساني، بيان كردند، كه كمتر شخصيتي به وضوح و شجاعانه، مانند ايشان مطرح كرده است.
وضعيت محصوران نسبت به قبل بهتر شده است
در ارتباط با رفع محدوديت برخي از شخصيتهاي سياسي هم كه پرسيديد بايد بگويم كه رئيسجمهور همانطوري كه بارها در تبليغات انتخاباتي هم اعلام كرد تلاش خود را به طور جد معمول خواهند كرد و اين طورهم عمل كردند. امروز ميتوان گفت كه وضعيت درباره اين افراد نسبت به قبل بهتر بوده و محدوديتها ديگر به آن صورت، سختگيرانه نيست و نسبت به گذشته بهتر شده است. دولت هم درصدد است تا مشكلات را رفته رفته از ميان بردارد و ما هم اميدوار به حصول نتيجه مورد انتظار راي دهندگان به آقاي دكتر روحان هستيم.
***يعني شما تاييد نميكنيد كه تا عيد نوروز حصر از ميان برداشته شود؟ آقاي مطهري گفتهاند كه قبل از عيد حصر رفع مي شود.
شايد تا سال آينده ديگر محدوديتي، كشور و سياسيون را رنج ندهد
در مورد آنچه آقاي مطهري گفتهاند اطلاع ندارم اما اين را ميدانيم كه محدوديتها رو به پايان است.
اگر اين فرآيند با تدبير ادامه پيدا كند شايد تا سال آينده ديگر چنين مشكلاتي، كشور و سياسيون را رنج ندهد و اساسا معتقدم كه رفع حصر مشكلي براي كشور ايجاد نميكند.
اين روزها شاهد هستيم كه آقاي احمدينژاد به رهبري نامه نوشته و بحث مهندسي انتخابات را پيش كشيده است. نظر شما در اينباره چيست؟
احمدينژاد هيچ گاه از توهم خلاصي ندارد
احمدينژاد با زرنگي در حال پاك كردن چالشها و پروندههاي گذشته و تاريخي است كه خود عامل ايجاد آن بوده و به اين ترتيب، ميخواهد فرافكني و مظلومنمايي كرده و خود را به عنوان محور اپوزوسيون، در مقابل نهادهاي حكومتي و قوا نشان دهد. احمدينژاد خود مسئول برگزاري دو انتخابات و ناظر و شاهد بر چندين انتخابات بوده است بحث اصلي اين است، كه او مشكلاتي ايجاد كرده كه يا ديگر قابل حل شدن نيست، و يا كشور بايد هزينههاي سنگيني براي عبور از اين مشكلات پرداخت كند.
بخش قابل توجه مشكلاتي كه امروز در كشور وجود دارد، محصول كار دولت وي است و احمدينژاد هم خود فهميده كه مسئول انسداد و بنبستهايي است كه در كشور وجود دارد، و امروز ميخواهد خود را آن از شرايط خلاص كند. اين نظر آقاي باهنر درست بود كه گفت آقاي احمدينژاد دچار يك توهم استو اين فرد هيچ گاه از توهم خلاصي ندارد.
احمدينژاد يك جريان نيست بلكه يك پديده است
معتقدم احمدينژاد يك جريان نيست بلكه يك پديده است، پديده استثنايي كه به وجود آمد. او نه فرقه است و نه جريان، شايد فهميده است كه براي اينكه در صحنه سياسي باقي بماند بايد خود را بهگونههاي مختلف مطرح كند. كافي است كه رسانهها و سياسيون او را به حال خود بگذارند و از مطرح كردن او خودداري كنند. در اين صورت قطعا فراموش ميشود. او به دنبال ايجاد جنجال است و خواستهاش اين است كه قوه قضائيه با او برخورد كند و محدود شود.
البته نظر و پاسخ من، درباره ادعاي مهندسي انتخابات، كه احمدينژاد، مطرح ميكند و پيشتر و در زماني كه خود، ۸ سال رييس دولت بود و كوچكترين اشاره به آن نداشت، به پاسخ هوشمندانه سخنگوي شوراي نگهبان نزديك است و شما را به واكنش و پاسخ و واكنش اخير وي به اظهارات احمدي نژاد ارجاع مي دهم.
گفته ميشود با احمدينژاد به اين دليل برخورد نميشود كه مداركي از وزارت اطلاعات در زماني كه رئيس جمهور بوده با خود دارد و به همين دليل است كه تحمل مي شود. نظر شما چيست؟ به لحظ فني امكان ندارد احمدينژاد مداركي را از وزارت اطلاعات برداشته باشد؟
خير، چنين تحليلي را قبول ندارم. من كه وزير اطلاعات بودهام، ميدانم كه به لحظ فني و ساختاري در وزارت اطلاعات، چنين امكاني وجود ندارد ولي در هر صورت، رييس دولت، به ميزاني كه رييس دولت و كابينه است، دسترسي به اسناد بكلي سري در محدوده خود دارد و در دسترساش است.
همه اطلاعات سري در وزارت اطلاعات خلاصه نميشود
من در مورد اسناد در دسترس او، چيزي نميدانم، اما از آن طرف هم نميدانيم ايشان به دنبال چيست؟ بطور كلي، اولا همه اطلاعات سري در وزارت اطلاعات خلاصه نميشود و بسياري سازمانهاي اطلاعاتي ديگري هم هستند كه اطلاعات سري در اختيار دارند، من جمله نهاد رياست جمهوري و شخص رييسجمهور به عنوان عاليترين مقام اجرايي و رييس شوراي عالي امنيت ملي است كه در تصميمات كلان، داراي مسئوليت بوده و اسناد آن را هم در اختيار داشته است.
* در چند هفته اخير شاهد پديدهاي در ميان برخي از زنان و دختران معترض حجاب بوديم، برخورد حاكميت را چگونه ديديد؟
نبايد اعتراض به حجاب را تبديل به يك بحث سياسي كنيم
اين حركتها نبايد تبديل به يك بحث سياسي شود و بايد به عنوان يك پديده اجتماعي مورد توجه قرار گرفته و ديده شود. بايد با آن هوشمندانه برخورد كرد و نبايد تبديل به چالش كرد .