يكي از جلوههاي عجيب آيتالله هاشمي رفسنجاني تلاش فراوان براي گسترش فرهنگ اهل بيت(ع) در جامعه بود و شيوه تشريح سيره اهل بيت(ع) در سخنرانيها و خطبههاي ايشان در تاريخ انقلاب اسلامي ماندگار خواهد بود به ويژه اين كه ايشان به نقاط تاريخي، زندگاني ائمه از نگاه كارشناسي متبحر و آشنا به همه زوايايي زندگي اهل بيت مينگريستند وزندگي اهل بيت را برابر شنونده كاملا به تصوير ميكشيدند.
آقاي حسين شمسايي مسئول روابط عمومي دوران رياست جمهوري آيتالله هاشمي رفسنجاني و پيش از آن در دورهاي 12 ساله درباره شيوه ارتباط خود با آيتالله هاشمي رفسنجاني در گفتگو با ويژه نامه سالگرد رحلت گفت: اوايل دهه 50 ما هيئتي به نام مكتب جوانان الموحد داشتيم كه شبهاي پنجشنبه در حوالي ميدان شهدا (ژاله قديم) تشكيل ميشد. يكي از دوستان كه با قم ارتباط داشت آقاي هاشمي رفسنجاني را براي سخنراني در هيات ما دعوت كرد چندين جلسه آمدند و اولين كسي كه تخته سياه را وارد هيئت كردند هم ايشان بود كه مفاهيم اسلامي را به صورت كلاس درس مطرح ميساخت.
وي افزود: اين ابتداي آشنايي من با آقاي هاشمي بود كه ادامه پيدا كرد و برنامههاي مسجد جاويد كه مرحوم شهيد مفتح آنجا را پايهگذاري كرده بودند و قبل از انقلاب يكي از پايگاههاي نهضت و انقلاب اسلامي در ابتداي خيابان شميران (شريعتي فعلي) بود.آنجا هم آقاي هاشمي تشريف ميآوردند و صحبت ميكردند، شهيد بهشتي، شهيد مطهري، شهيد باهنر همه فضلاي قم و مبارزين حوزه علميه قم سخنراني داشتند و جلسات بسيار خوبي بود.
آقاي شمسايي ادامه داد: ارتباط ما با هم ادامه داشت تا رسيديم به كميته استقبال از امام خميني. در كميته استقبال از امام، بنده به اتفاق چند تن از دوستان مسئوليت گروه سرود استقبال را بر عهده داشتيم. مسئول كميته فرهنگ كميته استقبال از امام شخص آيتالله خامنهاي بودند ولي از بقيه هم نظرخواهي ميكردند. به طور مشخص سرودي كه آنجا اجرا كرديم، يكي سرود خمينياي امام، يكي هم «اي شهيدان راه خدا بود» كه در فرودگاه مهرآباد اجرا شد. يكي هم در بهشتزهرا اجرا كرديم.
وي به تجريه چند دههاي خود در همراهي با آقاي هاشمي رفسنجاني اشاره كرد و افزود: يكي از اصليترين مساله درباره زندگي آقاي هاشمي رفسنجاني نزديكي شديد ايشان به امام خميني بود. حتي خود آيتالله خامنهاي نقل ميكنند.من كه مسئول روابط عمومي در دوران رياست جمهوري ايشان هم بودم بارها از خود ايشان شخصاً پرسيدم. در مسائل سياسي، اجتماعي و فقهي و مسائل مختلف با امام راحت برخورد ميكرد و امام خيلي به ايشان علاقه داشت.
وي ادامه داد: حتي اخيراً مصاحبهاي از آقاي حائري شيرازي خواندم كه ايشان رسماً به نقل از مقام معظم رهبري در سفر به شيراز نقل كردند كه امام آنقدر به آقاي هاشمي علاقه داشتند كه هر وقت ايشان به سفر ميرفتند، يك گوسفند نذر ميكردند و وقتي هم كه برمي گشتند به شكرانه بازگشت آقاي هاشمي يك گوسفند قرباني ميكردند.اين نزديكي آنقدر زياد بود كه با هيچ كس ديگري چنين ارتباط و نزديكي رو سراغ ندارم.
شمسايي افزود: جالب اين كه امام هر كارمشكلي را به آقاي هاشمي ميگفتند و ساير افراد هم مسايل مهمي را كه قرار بود به امام منتقل شود را به آقاي هاشمي ميگفتند كه شما از امام سئوال كنيد يا به امام بگوييد.يك حالت خواستني بين هم به صورت عجيبي داشتند و با امام خيلي صميمي بودند.
وي گفـت: آقاي هاشمي زبان انقلاب اسلامي و سخنگوي نظام هم بود و همه جا ميرفت و سخنراني ميكرد، سخنرانيهاي بسيار تاثيرگذار كه همه آقايان هم بودند، خطبههاي اثر گذار و تحليلي در باره شرايط دفاع مقدس هيچگاه از ذهن مردم ايران نميرود.
وي با اشاره به ارتباطش با آقاي هاشمي در مسايل مربوط به هياتهاي مذهبي در باره تلاش آقاي هاشمي براي توسعه فرهنگ اهل بيت(ع) هم گفت:آقاي هاشمي رفسنجاني حالت عاطفي بسيار شديدي نسبت به ائمه اطهار داشت. در نمازهاي جمعه يا ايام خاص مذهبي مثل شهادت حضرت زهرا(س) امكان نداشت ايشان اسم حضرت زهرا را بياورند و بغض گلوي ايشان را نگيرد و اشكشان جاري نشود.
وي ادامه داد:به همين دليل ايشان نسبت به هيئات مذهبي هم بسيار علاقهمند بودند و از طريق بنده كه ايشان را به مناسبتهاي مذهبي دعوت ميكردم براي اين جلسات با شوق و رغبت بسيارقبول ميكردند و حالت بسيار عجيبي داشتند با همين روحيه نسبت به رشد و گسترش مساجد جلسات معارفي و تفسير قرآن كه خود ايشان يكي از مفسران بلند مرتبه قرآن بودند، جدي بودند.
وي با اشاره به اين كه آيتالله هاشمي رفسنجاني تقريبا كل قرآن را در دوران زندان خود حفظ كرده بودند افزود: اين شرايط نشان ميدهدكه او هم بسيار باهوش بود و هم اينكه عمر شريف خود را حتي در زندان به بطالت نگذراند و حتي در دورهاي ميگفت كه من نگارش تفسير قرآن را هم در زندان هنگامي آغاز كردم كه منبعي جز قرآن در اختيار نداشتم.
وي افزود: در تك تك خطبههاي نمازهاي جمعه ميشود اين تفاسير را مشاهده كرد كه فراموش نشدني كرد. پس نقش ايشان در گسترش اهل بيت و معارف اهل بيت و گسترش قرآن بسيار بسيار مثال زدني است و من از ابتدايي كه با ايشان آشنا شدم همواره اين را در ايشان ميديدم.
شمسايي گفت: اين كار نزد علماي شيعه خيلي كار عجيبي هست كه هم سياستمدار برجستهاي باشد و هم در سيره اهل بيت(ع) كاملا مسلط باشد به گونهاي كه در سخنرانيها وقتي به نقاط تاريخي زندگاني ائمه اشاره ميكردند، آنچنان متبحر و آشنا به همه زوايايي زندگي اهل بيت، مسايل را شرح و تفسير ميكردند زندگي اهل بيت را كاملا برابر شنونده به تصوير ميكشيدند.
مسئول روابط عمومي رياست جمهوري با اشاره مجدد به هوش آقاي هاشمي رفسنجاني در مديريت گفت: هوش آقاي هاشمي(ره) فوقالعاده بود چون از نزديك 8 سال از سال 68 تا سال 76 به طور مداوم هر روز در خدمت ايشان بودم چه در جلسات داخل رياست جمهوري چه در جلسات خارج از رياست جمهوري و چه در بازديدها در شهرستانها و چه در خارج از كشور ميديدم كه ايشان به نكاتي اشاره ميكنند و به ظرايفي اشاره ميكنند كه حقيقتاً همه افراد در جلسات مات و مبهوت ميماندند.
شمسايي ادامه داد: نمونهاي را بگويم. جلسه شامي با رئيسجمهور فقيد الجزاير داشتيم. آقاي هاشمي از آقاي شاذلي بن جديد سئوال كرد كه شما چند سد در الجزاير داريد؟ رئيسجمهور الجزاير رو كرد به وزير مربوطه و پرسيد چند سد داريم، اوهم از فرد ديگري پرسيد و او از ديگري تا 3 يا 4 نفر پرسيدند و گفتند كه مثلاً ما 11 سد داريم. آقاي هاشمي گفتند نه شما 13 سد داريد. رئيسجمهور يك كشور با همه مشاوران و وزرا آمدند در مورد سدهاي آبي الجزاير دقيق نميدانند، ولي آقاي هاشمي ميدانستند. اين را به عنوان نمونه عرض كردم.
وي در شرح خاطرات مديريت اجرايي آقاي هاشمي گفت: يا ميرفتيم در كارخانهاي براي افتتاح، ايشان سئوالات را مستقيما از كارشناسان و از مديريت كارخانه ميپرسيدند و اجازه نميداد وزير گزارش دهد. نظرات فني را از كارشناسان مختلف ميگرفتند. كارهاي ايشان در ظاهر فرهنگي بود، ايشان يك دفترچه خاطرات بسيار جالبي داشتند كه همه مسايل و دريافتيهاي خود را ثبت ميكردند بعد از پايان جلسات دقيقاً سئوالات سال قبل را ميپرسيدند كه من پارسال اين سئوال را كردم چرا اين گونه نشد؟ براي همه بسيارعجيب و غريب بود و اصلاً مرسوم نبود در بين دولتمردان بويژه روحانيون كه از غير حافظه رجوع كنند يا به نوشته خاطرات عادت داشته باشند. اماهم حضرت آقا و هم آيتالله هاشمي دفترچه خاطرات خيلي گرانبهايي دارند و داشتند. از سالهاي قبل رهبري معظم نيز از اين دفترها دارند كه در پايان هر جلسه مهم قسمتهاي حساس و دقيق را يادداشت ميكنند. من از نزديك ديدهام.
شمسايي ادامه داد: نكته خيلي عجيب عرض كنم. قرار بود در زنجان كارخانه مس وروي افتتاح شود. در آن جا ابتداي صحبت مسئولان در باره روال ساخت كارخانه،ديديم سر و صدا بلند شد و آقاي هاشمي كه معمولاً كمتر عصباني ميشد و كمتر داد ميزد، عصباني شود؛ فريادمي زد كه چرا كارخانه را اينجا ساختيد؟ اين كارخانه بايد كنار معدن ساخته ميشد. معدن تا اينجا 700 كيلومتر فاصله دارد، كارخانه نبايد هزينه حمل و نقل داشته باشد. گفتند كه آقا ما اينجا مصوبه داريم وگشتند و ديدند اصلا مصوبهاي دركارنيست. ايشان براي افتتاح اين كارخانه نه تنها تشويق نكرد، بلكه با همه آدمهاي آنجا برخورد كرد.
مسئول روابط عمومي رياست جمهوري دوران رياست آقاي هاشمي رفسنجاني با تاكيد بر اين كه آقاي هاشمي مخصوصاً به منتقدين و حتي افراد دگرانديش اهميت ميداد افزود:ايشان ميگفت بگذاريد مخالفان نظام هم حرف خود را مطرح كنند ما پاسخ داريم براي نقد و ميتوانيم جواب بدهيم. چه در حوزههاي ديني و دانشگاهي ايشان جايگاه خاصي قائل بودند. آقاي هاشمي بسيار جدي بود كمتر اتفاق ميافتاد كه پاي غيبت و سخنان سبك بنشينند.
وي همچنين گفت: آقاي هاشمي بسيار و به شدت صرفه جو بود. به طوري كه اگر روزي درنهاد رياست جمهوري غذا نداشتيم ميگفت هرچه كه هست بياوريد. نان و پنير. در خانه هم غذا نداشتند كه بارها نقل ميكردند كه نون و پنير و هندوانه خوردند. نون و پنير و طالبي خوردند يا اصلاً شام نخوردند.يا چايي ميآوردند و اصلاً نميگفت كه چرا كمرنگ يا پررنگ يا مانده است به همين دليل من همواره گفتم و ميگويم كه او عنصر عجيبي بود و اخلاق خاصي داشت.
آقاي شمسايي با ياد آوري خاطرات دوران رياست جمهوري آيتالله هاشمي رفسنجاني گفت: وقتي آقاي هاشمي رئيسجمهور شد ما در دفتر بوديم. فرداي آن روز ديديم كه يك كاميون فرش از مجلس به دفتر رياست جمهوري آوردند فرشها را براي اتاقهاي تشريفات و مهمانان خارجي پهن كردند. افرادي گفتند اينها چيست؟ اينها اشرافيگري است! آقاي هاشمي گفتند اين جا مهمانان خارجي ميآيد و ميگويند كه اينها فقير هستند و ندارند،يا دارند و ريا ميكنند. ما هر قدر احترام به مهمان بگذاريم، احترام به خودمان ميگذاريم هرچه قدر اينها را تحويل بگيريم، روي خوش و يا جاي خوب و هزينه كنيم به كشور بر ميگردد كه اينقدر به مهمانان خارجي احترام ميگذاشتند.
آقاي شمسايي با اشاره به اين كه همين آقاي هاشمي اما در خانه خود خيلي ساده زندگي ميكرد،ادامه داد:همچنين موقعي كه به جبهه ميرفتند كنار پاسدارها روي خاك ميخوابيدند. در جمعهاي دوستانه قائل به اين نبودند البته محافظين سعي ميكردند كه ايشان اين كار را نكند.در حاليكه ميدانيم آقاي هاشمي با توجه به آن برچسبي كه به ايشان ميزدند زندگي بسيار سادهاي داشتند.
وي با اشاره به اين كه آقاي هاشمي بسيار مظلوم زندگي كرد و مظلوم بودافزود: اگر در خاطرتان باشد در اول انقلاب ميگفتند هاشمي درخانه عَلَم (اسدالله عَلَم) زندگي ميكند تهمتهايي هم به آقا ميدادند هم به امام خميني و به شهيد بهشتي كه مردم شعار ميدادند كه درود بر خميني، هاشمي و دو سيد حسيني. آقاي هاشمي يك عنصر به تمام معناي اصولگراي تحولخواه بود. يعني اصولگرايي بود كه ضمن تفكيك شدن در اصول ميخواست كار جديدي انجام بدهد. با زمان پيش ميرفت مخصوصاً خيلي به جوانها بها ميداد.
وي ادامه داد: دشمنان هاشمي و دشمنان انقلاب روي اين مساله بسيار كار كردند تا بگويند آقاي هاشمي روحيه اشرافي گري دارد و خانه عَلَم مينشيند و دختر و پسرش كجا هستند و از اين گونه مسائل و منزلي كه ايشان بود همه ميدانستند چه بود.همين مسايل را براي افرادي مثل آقاي بهشتي هم ميگفتند كه چنين و چنان هست كه بعد ميگفتند پشيمانيم. خانم شهيد بهشتي(ره) روزي به من گفت كه بارها ديدم در قلهك جلوي خانه ما يك اتوبوس ميايستاده و مردم از آن پياده ميشدند و ميگفتند اينجا منزل آقاي بهشتي است؟ وقتي من جواب مثبت ميدادم ميگفتند كه به ما گفتند آقاي بهشتي در كاخ زندگي ميكند!
مسئول وقت روابط عمومي رياست جمهوري افزود: برخلاف شبهاتي كه درست ميكردند و انگهايي كه ميزدند حقيقتاً آقاي هاشمي خيلي سادهزيست بود و اصلاً حواسش به خوراك و محل زندگي نبود و فقط به كار فكر ميكرد.
وي همچنين در باره انتظار آقاي هاشمي از وزراي خود ادامه داد: در نهاد رياست جمهوري، ايشان جلسهاي با همه وزرا و معاونين داشتند كه در آنجا گفت: من به همه وزرا ميگويم كه به هم نامهنگاري نكنيد تلفن را برداريد و مشكلات را با هم حل كنيد. كارهاي سياسي را بگذاريد به عهده من. شما كار اجرايي مردم را انجام دهيد.
وي با اشاره به پيشرفت كشور در ابعاد اقتصادي و بازسازيهاي پس از جنگ گفت:كشور اينگونه نبود 8 سال مملكتي كه بعد از جنگ هيچي نداشت، خالي خالي بود و توانست مملكت را به جايي برساند كه روزهاي آخر رياست جمهوري در سال 76 به هر استان و شهرستان دور دست هم كه ميرفتيم هيچ كدام ديگر بحث آب و برق و گاز نداشتند. همه دانشگاه ميخواستند، فرهنگ مردم اينقدر بالا رفته بود، در آن 8 سال كاملا كار كرد، به وزراي خود ميگفت بايد كار كنيد. با هم تلفني حرف بزنيد و مشكلات را حل كنيد.
وي در پاسخ به اين سوال كه به چه علت بعد از آقاي هاشمي كارهاي سازندگي افت كرده و به آن سرعت جلو نرفت پاسخ گفت: چون واقعاً آن نظارت وجود نداشت. نميخواهم كسي را متهم كنم ولي زمان آقاي هاشمي فرق ميكرد. آقاي هاشمي اين بود و اين خصوصيات را داشت كه باعث شد هاشمي، هاشمي شود و بعد از سوء قصد به جان آقاي هاشمي رفسنجاني امام پيامي داد ودر آن پيام گفتند: مرحوم مدرس وقتي كه بيمارستان رفت براي رضاشاه پيام داد كه به رضاشاه بگوئيد من زنده هستم و مردان تاريخ تا ابد زنده هستند و امام هم براي هاشمي ادامه ميدهند كه هاشمي زنده است چون نهضت زنده است. امام آقاي هاشمي را اينگونه ميديد.
وي در پايان گفت: به خاطر همان چيزهايي كه خدمت شما گفتم آقاي هاشمي خيلي آدم شناس بود آقاي هاشمي زماني ديگر به نمازجمعه نرفت كه احمدينژاد وارد شد.هاشمي ميگفت كه اين فرد «نااهله» ميآيد و در سيستم نظامي نفوذ ميكند كه با خون شهدا پايهگذاري شده و اخلاق را ميگيرد.چنين هم شد، الان هم احمدينژاد دوست دارد او را دستگير كنند تا جنجال شود.